مهریه امتیازی مثبت یا منفی به زنان؟
نویسنده: مکری
در این نوشتار کوتاه سعی دارم به صورت فشرده مسئله مهریه را مقداری باز کنم تا بدانیم مهریه برای زنان امتیاز است یا بی حقوقی.قیمومیت یا به زبان ساده تر مالکیت بر زنان، سر آغاز این مقولهٔ مهم است که متاسفانه هرگز با نگاهی ریزبینانه به آن نپرداخته ایم. در بینش پر چالش اسلامی، زنان از بدو تولد تا هنگام مرگ تحت تکفل مردان هستند (پدر، برادر،شوهر،عمو..) و در شریطی که این افراد وجود فیزیکی نداشته باشند این قیمومیت به دولت اسلامی ارجاع میگردد! حال ببینیم مهریه کجای این زد و بند مادی و معنوی قرار گرفته است ، زمانی که دختری میخواهد با انتخاب خود یا به توصیهٔ فامیل با پسری ازدواج کند معاملهای به وقوع میپیوندد ،معامله یا داد و ستدی رایج که همه ما به نوعی تجربه آن را داشتهایم. داد و ستدی که قیم دختر (همان جنس نر خانودهٔ دختر یعنی پدر ،پدر بزرگ, برادر....)، این قیم بودن یا همان صاحب اختیار بودن دختر را به جنس نر دیگر (شوهر) واگذار میکند ، در این واگذاری قدرت با دو واژه اساسی مواجه میشویم : مهریه و نکاح. معنی واژه نکاح در دو جای لغات نامهٔ دهخدا چنین آمده است: ورود آلت تناسلی مرد به زن / گائیدن) و اما مهریه، مهریه در اصل به نرخ یا مالی گفته میشود که مرد در هنگام وقوع عقد نکاح به زوجه خود میپردازد یا مکلف به پرداخت میشود,مبلغی که در اصل عندالمطالبه است و پرداخت آن میتواند به مرور زمان و توان مالی مرد موکول گردد، پس نکاح یعنی قیمت یا نرخ استفادهٔ جنسی مرد از زن برای زمان مشخص با قیمت مشخص. و اما وظیفه زن مسلمان در ازای این پول عندالمطالبه تمکین و اطاعت محض از شوهر است، اطاعتی بدون چون و چرا. اگر دقت کنیم اینجا بحث از رابطهٔ زناشویی به عنوان یک رابطهٔ انسانی نیست زیرا با این قیمت گذاری، وظیفه زن، تابع بودن از اوامر جنسی مرد است که صریحا در قرآن بر این مسئله همچون خطیرترین وظیفه زن تاکید کرده است و سر باز زدن از این وظیفه جنسی، به هر دلیلی میتواند زن را به ( ناشزه بودن) متهم کند و در این صورت از مهریه یا نفقه و یا هیچ به اصطلاح حقّ دیگری برخوردار نخواهد بود. یکی دیگر از شاخصهای بسیار واضح در یکسویه بودن این ارتباط ، همان مالکیت فرزند است ، در اصل با مطرح شدن مهریه در عقد نکاح ، زنان حقّ مالکیت خود نسبت به فرزند را نیز رسما از دست میدهند ، زیرا مرد زن را مانند یک کالای جنسی و به قصد و هدف معینی که همان استفادهٔ جنسی است خریداری کرده است ، برای همین زنان هرگز صاحب فرزندان خود نیستند اینجاست که دریافت وجه به عنوانه حقّ شیر نیز قابل درک تر خواهد بود زیرا هیچ موجود و جانداری در جهان در مقابل نگهداری از فرزندنش چیزی مطالبه نمیکند ولی چون زنان مسلمان(مقوله زنان کنیز و زنان کافر جدای از این بحث است که میتوان در مبحثی دیگر به آن پرداخت) تنها بردهٔ جنسی مردان مسلمان هستند پس اگر فرزندی از این رابطه حاصل گردد ربطی به آن بردهٔ جنسی خریداری شده ندارد، پس مرد مسلمان بر اساس دستورات دینی بعضآ مکلف خواهد شد تا وجهی بابت حقّ شیر به زن بپردازد(البته تعاریف اهل سنت و اهل تشیع متفاوت است) و زن نیز بیخبر از همه جا این مورد را جزو حقوق اسلامی و ارزشی که اسلام به کار زن مینهد میپندارد! نتیجتاً بعد از پدر حقّ مالکیت فرزندان به پدر بزرگ, عمو و دیگر مردان خانودهٔ شوهر واگذار میگردد و زنان مسلمان کاملا از صحنه حضانت فرزندان
حذف گردیدهاند،یعنی سلسله زنجیری از بی حقوقی که سر اغاز آن به صورت رسمی از مهریه شروع میگردد،اسلام به ترفندهای ضدّ و نقیضی برای پایمال کردن حقوق زنان مجهز است که تنها خبرگان مسائل اسلامی یا روشنگران دینی میتوانند آنها را کارشناساسی کنند
متاسفانه شاهدیم که حقوق حقهٔ زنان با بحثهای مادی بی ارزشی چون مهریه ، نفقه ، حق شیر ... شدیدا
زیر سوال رفته که متصدیان امور اسلامی با شراکت مردان از این مسائل بهره زیادی میبرند منباب مثال، اولا در اسلام توصیه به مهر متعارف شده است یا مهرو سنهای که با وضعیت مرد همخوانی داشته باشد یعنی ملاحضه کاری اقتصادی صرف برای مردان، در حالی که در آیات متعدد از زنان درخواست بخشیدن مهریه مطرح کرده است و ان را عملی نیکو و خوشایند الله عنوان نموده! نکته اینجاست که برخی،برای تاکید بر این اجر عظیم زنان محمد را به عنوان الگوی داشتن مهریه کم بها و بعضا بی مهریه(هبه:زنانی که خود را بی قید و شرط به محمد عرضه میکردند) مطرح میکنند اما جالب است که بدانیم بر اساس آیاتی که در قرآن موجود است زنان محمد به بسیاری از مسائل معترض بوده اند ( تحریم ،احزاب ..)اگر زنان محمد جرأت اعتراض به خود میدادند با شدید الحن ترین ایات تهدید میشدند ودر عین حال نه حق جدایی داشتند و نه حقّ ایجاد یک زندگی جدید یا همسر گیری مجدد ! تمام زنان محمد حتا اگر یکبار با او همخوابه شده بودند به مقام امّ المومنین (مادر مسلمانان) میرسیدند و دیگر چه در زمان حیات یا فوت محمد حقّ ازدواج مجدد را نداشتند ، پس میبنیم مثل قرار دادن زنان محمد به عنوان الگو یی مثبت بر گذشت از مهریه نه تنها هیچ ارزشی ندارد که خود مایهٔ شکی مضاعف است یعنی ما شاهد برخوردی شدیدا دو گانه از نظر جایگاه اقتصادی زنان و مردان هستیم که تمام تلاشش بر ضعیف نگه داشتن زنان از نظر مالی است که طبعا ضعف در این زمینه دیگر ضعفها را به دنبال خواهد اورد،در سورههای متعددی منجمله نسا ، بقره ... به کرات از زنان خواسته شده که مهریهٔ خود را به مرد ببخشند اما در یک جای این کتاب به مرد توصیه نشده که میتوانند یا نکوست اگر حقّ قیمومیت فرزندانشان را به زنان مومنه یا آگاه واگذارند !
اگر به مقولهٔ ارث ، مهریه ، نفقه ... دقت کنیم میبینیم که ثروت به انحأ مختلف از دست زنان خارج میگردد مخصوصا با دقت نظری ساده نسبت به قوانین ارث اسلامی در مورد زنان،حقّ کار زنان، که تنها در صورتی مجاز است که مرد این اجازه را داده باشد و اگر روزی نسبت به کار زن ناراضی باشد میتواند این حقٔ ر اززن سلب کند و تاکید بر صواب بخشش مهریه و مواردی از این دست به وضوح این مساله قابل مشاهده است
به نظر من از هر زاویهای که به مسئله مهریه نظر کنیم جز تخریب برای زنان و مردان و کانون خانواده چیزی به دنبال نخواهد داشت،برای زنان از دست رفتن هویت انسانی و تمام مزایای انسان بودن(برابری ، عدالت ،جایگاه ویژه در خانوده ، حقّ مادر بودن ،حق رای یا حق تصمیم گیری فردی، توان و بنیه مالی...) و برای مردان، تصور و دید صرف جنسی نسبت به زنان ، تبدیل فضای خانواده به فضای حاکم و محکوم و تبدیل شدن مردان به دیکتاتورهایی کوچک در فضای خانواده، و برای مجموعهٔ خانواده تضیعف رابطهٔ عاشقانه ،تخریب بنیانهای تربیت سالم و انسان محور،... حداقل خسارتی است که میتوان بر این مسئله متصور شد.
(مهریه)
تعریف مهریه: مهریه به جا مانده از دوران برده داری و مالکیت بر زن است که به شکل پول و یا سکه و یا چیزهای دیگر به زن پرداخت می شده است و بدین ترتیب، زن در مالکیت و بردگی مرد قرار می گرفته، و فرمانروایی مطلق مرد بر تمامی زندگی زن شروع می شده است.
مهریه در دنیای امروز و عصر مدرنیته هیچ جایگاهی ندارد و منسوخ شده اعلام می شود. مهریه هم توهین و بردگی را برای زنان به ارمغان می آورد و هم برای مردان مشکل ساز است. زن و مرد برابر هستند و هر دو انسان، زن و مرد باید در کنار یکدیگر کار کنند و زندگی را بگردانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر