در این نوشتار به مفهوم معامله و داد وستد می پردازیم و به عمق معنای دیگر  واژه ها نیز می رسیم و آنها را بررسی می کنیم . معامله یا داد و ستد به  گفتار ساده ، دادن چیزی و در مقابل آن چیزی را گرفتن است  . بیشتر واژه هایی که در زندگی بکار می بریم چیزی جز یک داد و ستد نیست  . زن و شوهری تصمیم می گیرند تا فرزندی داشته باشند ، آنان برای اینکه  تنها نباشند و به زندگی خود معنا ببخشند ، فرزندی را بوجود می آورند ، اما  فرزند در این میان بدون اینکه خود خواسته باشد بوجود آمده است و در حقیقت  نتیجه نیاز دیگران است که همان پدر و مادر او هستند . خب ، آیا در آینده  پدر و مادر می توانند ادعا کنند که مالک فرزند خود هستند و او را فقط به  خاطر او ، بوجود آورده اند و بسیار سختی کشیده اند ، و باید فرزند آنان تا  آخر عمر در تحت فرمان آنها باشد و حق زندگی آزاد و یا مهاجرت نداشته باشد ؟  در اینجا معامله ای ناخواسته انجام شده یعنی پدر و مادر فرزند را به دلیل  نیازهای شخصی خود بوجود آورده اند و فرزند آنان هم به هستی و وجود رسیده  است . نمونه ای دیگر ی را درباره عشق و سکس و یا ازدواج بین دو انسان می  آوریم . مردم عادی بر این باور هستند که عشق (در اینجا منظور عشق بین دو  جنس مخالف است ) یک حس ناب است که بدون هیچگونه نیازهای جنسی و یا طمع و  درخواستی به فرد مقابل است و عاشق ، معشوق را فقط به خاطر او دوست دارد و  حتی حاضر است جان خود را نیز براحتی قربان معشوق کند !!! در اینجا بروشنی  می خواهم بگویم که اینچنین عشقی فقط در داستان ها و تخیلات وجود دارد و به  هیچ شکل واقع گرایانه نیست ، ما باید واقع گرا باشیم و خود فریبی را کنار  بگذاریم و با تخیلات داستانی خود ، جامعه را گمراه نکنیم .عشق نیز مانند هر  چیز دیگری ، چیزی جز معامله بین دو نفر نیست ، برای نمونه دو جنس مخالف (  شما بخوانید دوست دختر و دوست پسر) با هم معامله ای انجام میدهند به این  ترتیب که نیازهای همدیگر را برآورده کنند ، نیاز های جنسی ، نیاز های روانی  ، نیاز های محیطی و عاطفی ، و تا زمانی که هر دو به این معامله پایبند  هستند این رابطه ادامه دارد و هر گاه یکی از طرفین کوتاهی کرد و یا نتوانست  و یا نخواست ، این رابطه پایان می یابد و رابطه ای جدید آغاز می شود .  دوست داشتن عاطفی نسبت به جنس مخالف سبب کشش جسمانی و سرانجام سکس می شود  یعنی اوج یگانگی با معشوق و اوج یکی شدن دو جسم ، حتی زمانی که شما مثلا  بچه ای و یا فرد کهنسالی را دوست دارید  ، به سمت او جذب می شوید و او را  می بوسید و یا بغل می کنید( ارتباط جسمانی)انسان ها هر معامله ای را بر اساس منفعت خود انجام می دهند  و این یک واقعیت انکار ناپذیر است و هر گاه منافع شخصی وجود نداشت در  جستجوی منفعتی دیگر گام بر می دارند و این طبیعی است .هنگامی که شما یک  حیوان مانند مرغ را می کُشید و می خورید ، در حقیقت به منفعت خود و سیری  شکمتان فکر می کنید نه به جان آن حیوان ؟ پس می بینیم که اساس عملکرد انسان  ها منفعت است . شما نباید هرگز انتظار داشته باشید که کسی بدون نیاز به  منافع شخصی حتی به شما سلام دهد ، حتی نفس های ما هم رایگان نیست و با هر  نفس یک ثانیه از عمر ما کاهش می یابد . هیچ چیز رایگان نیست ، حتی  زمانی هم که شما بخشش می کنید ، یا برای آرامش فکری خودتان است و یا برای  اینکه دیگران ببینند و بدانند و یا اینکه قبلا کسی به شما بخشش کرده است که  در تمامی این حالات همان معامله به چشم می خورد . ازدواج هم چیزی نیست جز یک معامله ، یعنی هر دو طرف برای رفع نیاز های خود تن به زندگی مشترک می دهند ( البته اگر قوانین برابر وجود داشته باشد و معامله در شرایط منطقی صورت گیرد)  هرگاه که یکی از طرفین معامله احساس کرد که این معامله به نفع او نیست ،  درخواست پایان معامله را می دهد . در بعضی از کشور های پیشرفته زن و شوهر  بعد از ازدواج به روزمرگی می رسند و آن شوق و شور اولیه را ندارند ، همه  چیز یکنواخت و خسته کنند می شود ، نیاز به فردی غیر از همسر خود پیدا می  کنند ، اینجاست که بازهم معامله جدیدی شکل می گیرد یعنی مرد  و زن برای  اینکه از هم جدا نشوند و طلاق نگیرند و همچنین بتوانند فرزندان خود را بزرگ  کنند و بتوانند به زندگی ادامه دهند راهکار جدیدی می سازند و هر کدام از  اینها یک دوست جدید برای خود پیدا می کند . مرد خانواده یک دوست دختر جدید  پیدا می کند و زن خانواده یک دوست پسر جدید . معامله ،و منفعت ، بنیاد های رابطه در انسان ها هستند .  شما چه معامله های دیگری را می شناسید ؟
 
 
جالب بود و اقعاً از خواندنیش لذت بردم.
پاسخحذف