۱۳۹۰ آذر ۲۳, چهارشنبه

مهریه، جهیزیه و سرپرستی فقط مردان را کنار بزنیم


(ازدواج)
مفهوم ازدواج در عصر مدرنیته با گذشته فرق دارد و از حالت مالکیت به انتخاب تغییر پیدا کرده است و تا آنجا که ممکن است، کوشش شده تا سرعت عمل در اجرای انتخاب ها بوقوع بپیوندد و همچنین دست مذاهب را از انتخاب زن و مرد کوتاه سازد.
ازدواج مدرن یعنی رضایت یک زن و مرد بالای 18 سال برای زندگی با یکدیگر تا زمانی که هر دو بخواهند و تفاهم داشته باشند. در ازدواج مدرن نیازی به مراسم مذهبی و خواندن کلمات خاص و نمادین نیست. در عصر سرعت و تکنولوژی نیازی به تشریفات خاص و اداری نیست، نیازی به مهریه و جهیزیه نیست، هر چه هست انتخاب است و بس.
نکته: بهتر است همیشه خوب فکر کنیم و شخصی متناسب با افکار و اهداف خود انتخاب کنیم و خردگرایی را پیش گیریم.
مهریه، جهیزیه، سرپرستی فقط مردان، باکرگی و ..... همگی سدی در مقابل حقوق انسان ها و زنان است. این سنت های پوسیده و دست و پا گیر را رها کنیم و به جای زنده بودن، زندگی کنیم .
انسان ها باید مالکیت صد در صد بر زندگی خود داشته باشند و هیچ مرد یا زنی نباید آزادی دیگری را از بین ببرد. زن و مرد هر زمان به این نتیجه رسیدند که دیگر با یکدیگر تفاهم ندارند و یا علاقه ای به یکدیگر ندارند، می توانند براحتی جدا شوند.
(باکرگی ممنوع)


مبارزه با مهریه را آغاز کنیم

مهریه بردگی مادام العمر و نقض آزادی است. زنان امروزه کوشا توانا هستند و به استقلال رسیده اند و نیازی به مهریه و سر سپردگی ندارند . مهریه یعنی من تنم را برای تمامی عمر به تو می فروشم و مالکیت خود را تمام و کمال به تو می دهم . مهریه را نپذیریم و دست رد به این سنت زن ستیز بزنیم . هنگامی که مهریه را نپیذیریم ، می توانیم حکومت مردسالاری را بر زندگیمان از بین ببریم . یک سکس سرور که به جنس مخالف سرویس جنسی ارایه می کند هم حاضر نیست که برای تمام عمر در بردگی کسی باشد، حال چگونه است که زنان ایرانی ، مهریه را می پذیرند؟

(باکرگی ممنوع)

مهریه امتیازی مثبت یا منفی‌ به زنان؟ منبع مقاله: مکری

در این نوشتار کوتاه سعی دارم به‌ صورت فشرده‌ مسئله‌ مهریه‌ را مقداری باز کنم تا بدانیم مهریه‌ برای زنان امتیاز است یا بی حقوقی.
قیمومیت یا به‌ زبان ساده‌ تر مالکیت بر زنان، سر آغاز این مقولهٔ مهم است که متاسفانه هرگز با نگاهی‌ ریزبینانه به آن نپرداخته ایم. در بینش پر چالش اسلامی، زنان از بدو تولد تا هنگام مرگ تحت تکفل مردان هستند (پدر، برادر،شوهر،عمو..) و در شریطی که این افراد وجود فیزیکی‌ نداشته باشند این قیمومیت به دولت اسلامی ارجاع میگردد!  حال ببینیم مهریه کجای این زد و بند مادی و معنوی قرار گرفته است ، زمانی‌ که دختری می‌خواهد با انتخاب خود یا به توصیهٔ فامیل با پسری ازدواج کند معامله‌ای به وقوع میپیوندد ،معامله‌ یا داد و ستدی رایج که‌ همه‌ ما به‌ نوعی تجربه‌ آن را داشته‌ایم. داد و ستدی که قیم دختر (همان جنس نر خانودهٔ    دختر یعنی پدر ،پدر بزرگ, برادر....)، این قیم بودن یا همان صاحب اختیار بودن دختر را به جنس نر دیگر (شوهر) واگذار می‌کند ، در این واگذاری قدرت با دو واژه‌ اساسی مواجه‌ میشویم : مهریه‌ و نکاح. معنی واژه‌ نکاح در  دو جای لغات نامهٔ دهخدا چنین آمده است: ورود آلت تناسلی مرد به زن / گائیدن) و اما مهریه‌، مهریه در اصل به نرخ یا مالی گفته می‌شود که مرد در هنگام وقوع عقد نکاح  به زوجه خود می‌پردازد یا مکلف به پرداخت می‌شود,مبلغی که‌ در اصل عندالمطالبه‌ است و پرداخت آن میتواند به‌ مرور زمان و توان مالی مرد موکول گردد، پس نکاح یعنی‌ قیمت یا نرخ استفادهٔ جنسی مرد از زن برای زمان مشخص با قیمت مشخص. و اما وظیفه‌ زن مسلمان در ازای این پول عندالمطالبه‌ تمکین و اطاعت محض از شوهر است، اطاعتی بدون چون و چرا. اگر دقت کنیم اینجا بحث از رابطهٔ زناشویی به عنوان یک رابطهٔ انسانی‌ نیست زیرا با این قیمت گذاری، وظیفه زن، تابع بودن از اوامر جنسی مرد است که‌ صریحا در قرآن بر این مسئله‌ همچون خطیرترین وظیفه‌ زن تاکید کرده‌ است و سر باز زدن از  این وظیفه جنسی‌، به‌ هر دلیلی میتواند زن را به ( ناشزه بودن) متهم کند و در این صورت از مهریه یا نفقه‌ و یا هیچ به‌ اصطلاح حقّ دیگری برخوردار نخواهد بود. یکی‌ دیگر از شاخصهای بسیار واضح در یکسویه بودن این ارتباط ، همان مالکیت فرزند است ، در اصل با مطرح شدن مهریه در عقد نکاح ، زنان حقّ مالکیت خود نسبت به فرزند را نیز رسما از دست میدهند ، زیرا مرد زن را مانند یک کالای جنسی‌ و به قصد و هدف معینی که همان استفادهٔ جنسی‌ است خریداری کرده است ، برای همین زنان هرگز صاحب فرزندان خود نیستند  اینجاست که دریافت وجه به عنوانه حقّ شیر نیز قابل درک تر خواهد بود زیرا هیچ موجود و جانداری در جهان در مقابل نگهداری از فرزندنش چیزی مطالبه نمیکند ولی‌ چون زنان مسلمان(مقوله‌ زنان کنیز و زنان کافر جدای از این بحث است که‌ میتوان در مبحثی دیگر به‌ آن پرداخت) تنها بردهٔ جنسی مردان مسلمان هستند پس اگر فرزندی از این رابطه حاصل گردد ربطی به آن بردهٔ جنسی خریداری شده ندارد، پس مرد مسلمان بر اساس دستورات دینی بعضآ  مکلف خواهد شد تا وجهی بابت حقّ شیر به زن بپردازد(البته‌ تعاریف اهل سنت و اهل تشیع متفاوت است) و زن نیز بیخبر از همه جا این مورد را جزو حقوق اسلامی و ارزشی که اسلام به کار زن مینهد می‌پندارد!  نتیجتاً بعد از پدر حقّ مالکیت فرزندان به پدر بزرگ, عمو و دیگر مردان خانودهٔ شوهر واگذار میگردد و زنان مسلمان کاملا از صحنه‌ حضانت فرزندان
حذف گردیده‌اند،یعنی سلسله‌ زنجیری از بی حقوقی که‌ سر اغاز آن به‌ صورت رسمی از مهریه‌ شروع میگردد،اسلام به ترفندهای ضدّ و نقیضی برای پایمال کردن حقوق زنان مجهز است که تنها خبرگان مسائل اسلامی یا روشنگران دینی میتوانند آنها را کارشناساسی کنند
متاسفانه شاهدیم که‌ حقوق حقهٔ زنان با بحثهای مادی بی‌ ارزشی چون مهریه ، نفقه ، حق شیر ... شدیدا 
 زیر سوال رفته‌ که‌ متصدیان امور اسلامی با شراکت مردان از این مسائل بهره زیادی میبرند منباب مثال، اولا در اسلام توصیه به مهر متعارف شده است یا مهرو‌ سنه‌ای که‌ با وضعیت مرد همخوانی داشته‌ باشد یعنی ملاحضه‌ کاری اقتصادی صرف برای مردان، در حالی که‌ در آیات متعدد از زنان درخواست بخشیدن مهریه‌ مطرح کرده است و ان را عملی نیکو و خوشایند الله‌ عنوان نموده! نکته‌  اینجاست که برخی،برای تاکید بر این اجر عظیم زنان محمد را به‌ عنوان الگوی  داشتن مهریه‌ کم بها و بعضا بی مهریه‌(هبه‌:زنانی که خود را بی قید و شرط به‌ محمد عرضه‌ میکردند) مطرح میکنند  اما جالب است که‌ بدانیم بر اساس آیاتی که در قرآن موجود است زنان محمد به بسیاری از مسائل معترض بوده اند ( تحریم ،احزاب ..)اگر زنان محمد جرأت اعتراض به‌ خود میدادند  با شدید الحن ترین ایات تهدید میشدند ودر عین حال نه‌ حق جدایی داشتند و نه حقّ ایجاد یک زندگی‌ جدید یا همسر گیری مجدد ! تمام زنان محمد حتا اگر یکبار با او همخوابه شده بودند به مقام امّ المومنین (مادر مسلمانان) می‌رسیدند و دیگر چه در زمان حیات یا فوت محمد حقّ ازدواج مجدد را نداشتند ، پس میبنیم مثل قرار دادن زنان محمد به عنوان الگو یی مثبت بر گذشت از مهریه‌ نه تنها هیچ ارزشی ندارد که خود مایهٔ شکی مضاعف است  یعنی ما شاهد برخوردی شدیدا دو گانه‌ از نظر جایگاه‌ اقتصادی زنان و مردان هستیم که‌ تمام تلاشش بر ضعیف نگه‌ داشتن زنان از نظر مالی است که‌ طبعا ضعف در این زمینه‌ دیگر ضعفها را به‌ دنبال خواهد اورد،در سوره‌های متعددی منجمله نسا ، بقره ... به کرات از زنان خواسته شده که مهریهٔ خود را به مرد ببخشند اما در یک جای این کتاب به مرد توصیه نشده که میتوانند یا نکوست اگر حقّ قیمومیت فرزندانشان را به زنان مومنه‌ یا آگاه واگذارند ! 
اگر به مقولهٔ ارث ، مهریه ، نفقه ... دقت کنیم میبینیم که ثروت به انحأ مختلف از دست زنان خارج میگردد مخصوصا با دقت نظری  ساده نسبت به قوانین ارث اسلامی در مورد زنان،حقّ کار زنان، که‌ تنها در صورتی‌ مجاز است که مرد این اجازه را داده باشد و اگر روزی نسبت به کار زن ناراضی باشد میتواند این حقٔ ر اززن سلب کند و تاکید بر صواب بخشش مهریه‌ و مواردی از این دست به وضوح این مساله قابل مشاهده است


به نظر من از هر زاویه‌ای که به مسئله‌ مهریه نظر کنیم جز تخریب برای زنان و مردان و کانون خانواده چیزی به دنبال نخواهد داشت،برای زنان از دست رفتن هویت انسانی‌ و تمام مزایای انسان بودن(برابری ، عدالت ،جایگاه ویژه در خانوده ، حقّ مادر بودن ،حق رای یا حق تصمیم گیری فردی، توان و بنیه‌ مالی...) و برای مردان، تصور و دید صرف جنسی‌ نسبت به زنان ، تبدیل فضای خانواده به فضای حاکم و محکوم و تبدیل شدن مردان به دیکتاتورهایی کوچک در فضای خانواده، و برای مجموعهٔ خانواده تضیعف رابطهٔ عاشقانه ،تخریب بنیانهای تربیت سالم و انسان محور،... حداقل خسارتی است که میتوان بر این مسئله‌ متصور شد.
(مهریه)
تعریف مهریه: مهریه به جا مانده از دوران برده داری و مالکیت بر زن است که به شکل پول و یا سکه و یا چیزهای دیگر به زن پرداخت می شده است و بدین ترتیب، زن در مالکیت و بردگی مرد قرار می گرفته، و فرمانروایی مطلق مرد بر تمامی زندگی زن شروع می شده است.
مهریه در دنیای امروز و عصر مدرنیته هیچ جایگاهی ندارد و منسوخ شده اعلام می شود. مهریه هم توهین و بردگی را برای زنان به ارمغان می آورد و هم برای مردان مشکل ساز است. زن و مرد برابر هستند و هر دو انسان، زن و مرد باید در کنار یکدیگر کار کنند و زندگی را بگردانند.

(باکرگی ممنوع)

اگر بخواهی به عقاید ابلهان احترام بگذاری اینگونه می شود!!!


اگر بخواهی به عقاید ابلهان احترام بگذاری اینگونه می شود!!!
شیخ مصری زنان را از دست زدن به موز و خیار به دلیل شباهت جنسی ممنوع کرد. سایت گلوبال پست به نقل از این آخوند مصری نوشته است که زنان نباید به موز یا خیار دست رسی داشته باشند. این شیخ که البته نامش ذکر نشده، دلیل این فتوایش را چنین بیان کرده : این میوه ها و سبزیجات “شبیه به آلت تناسلی مرد” هستند و از این رو می توانند رابطه ی جنسی زنان را تحریک کنند. این شیخ مصری البته به این نکته هم اشاره کرده است که اگر زنان تمایلی به خوردن این مواد غذایی دارند، میبایست شخص ثالثی (شخصی مانند شوهر و یا پدر ) موز و خیار و میوه هایی از این دست را به قطعات کوچک تبدیل کنند سپس در اختیار زنان قرار گیرد. او همچنین اضافه کرده است هویج و کدو سبز نیز می بایست به لیست غذاهای ممنوع برای زنان اضافه شوند .
منبع نوشتار:
http://www.globalpost.com/dispatches/globalpost-blogs/weird-wide-web/muslim-cleric-bans-women-touching-bananas

(حتما دست زدن به تربچه هم ممنوع است چون شبیه بیضه آقایان است؟!!!)
با چنین ابلهانی که سوار بر مردم ساده اندیش و مقلد شده اند چه باید کرد؟
آیا باید به عقایدشان احترام گذاشت؟
یا این موجودات جنایت کار را محاکمه کرد؟
یا باید به جزیره ای تبعیدشان کرد تا روی زیبایی را نبینند؟

(باکرگی ممنوع)

مبارزه با مهریه را آغاز کنیم


مبارزه با مهریه را آغاز کنیم

مهریه بردگی مادام العمر و نقض آزادی است. زنان امروزه کوشا توانا هستند و به استقلال رسیده اند و نیازی به مهریه و سر سپردگی ندارند . مهریه یعنی من تنم را برای تمامی عمر به تو می فروشم و مالکیت خود را تمام و کمال به تو می دهم . مهریه را نپذیریم و دست رد به این سنت زن ستیز بزنیم . هنگامی که مهریه را نپیذیریم ، می توانیم حکومت مردسالاری را بر زندگیمان از بین ببریم . یک سکس سرور که به جنس مخالف سرویس جنسی ارایه می کند هم حاضر نیست که برای تمام عمر در بردگی کسی باشد، حال چگونه است که زنان ایرانی ، مهریه را می پذیرند؟

(باکرگی ممنوع)

مهریه امتیازی مثبت یا منفی‌ به زنان؟
نویسنده: مکری

در این نوشتار کوتاه سعی دارم به‌ صورت فشرده‌ مسئله‌ مهریه‌ را مقداری باز کنم تا بدانیم مهریه‌ برای زنان امتیاز است یا بی حقوقی.
قیمومیت یا به‌ زبان ساده‌ تر مالکیت بر زنان، سر آغاز این مقولهٔ مهم است که متاسفانه هرگز با نگاهی‌ ریزبینانه به آن نپرداخته ایم. در بینش پر چالش اسلامی، زنان از بدو تولد تا هنگام مرگ تحت تکفل مردان هستند (پدر، برادر،شوهر،عمو..) و در شریطی که این افراد وجود فیزیکی‌ نداشته باشند این قیمومیت به دولت اسلامی ارجاع میگردد!  حال ببینیم مهریه کجای این زد و بند مادی و معنوی قرار گرفته است ، زمانی‌ که دختری می‌خواهد با انتخاب خود یا به توصیهٔ فامیل با پسری ازدواج کند معامله‌ای به وقوع میپیوندد ،معامله‌ یا داد و ستدی رایج که‌ همه‌ ما به‌ نوعی تجربه‌ آن را داشته‌ایم. داد و ستدی که قیم دختر (همان جنس نر خانودهٔ    دختر یعنی پدر ،پدر بزرگ, برادر....)، این قیم بودن یا همان صاحب اختیار بودن دختر را به جنس نر دیگر (شوهر) واگذار می‌کند ، در این واگذاری قدرت با دو واژه‌ اساسی مواجه‌ میشویم : مهریه‌ و نکاح. معنی واژه‌ نکاح در  دو جای لغات نامهٔ دهخدا چنین آمده است: ورود آلت تناسلی مرد به زن / گائیدن) و اما مهریه‌، مهریه در اصل به نرخ یا مالی گفته می‌شود که مرد در هنگام وقوع عقد نکاح  به زوجه خود می‌پردازد یا مکلف به پرداخت می‌شود,مبلغی که‌ در اصل عندالمطالبه‌ است و پرداخت آن میتواند به‌ مرور زمان و توان مالی مرد موکول گردد، پس نکاح یعنی‌ قیمت یا نرخ استفادهٔ جنسی مرد از زن برای زمان مشخص با قیمت مشخص. و اما وظیفه‌ زن مسلمان در ازای این پول عندالمطالبه‌ تمکین و اطاعت محض از شوهر است، اطاعتی بدون چون و چرا. اگر دقت کنیم اینجا بحث از رابطهٔ زناشویی به عنوان یک رابطهٔ انسانی‌ نیست زیرا با این قیمت گذاری، وظیفه زن، تابع بودن از اوامر جنسی مرد است که‌ صریحا در قرآن بر این مسئله‌ همچون خطیرترین وظیفه‌ زن تاکید کرده‌ است و سر باز زدن از  این وظیفه جنسی‌، به‌ هر دلیلی میتواند زن را به ( ناشزه بودن) متهم کند و در این صورت از مهریه یا نفقه‌ و یا هیچ به‌ اصطلاح حقّ دیگری برخوردار نخواهد بود. یکی‌ دیگر از شاخصهای بسیار واضح در یکسویه بودن این ارتباط ، همان مالکیت فرزند است ، در اصل با مطرح شدن مهریه در عقد نکاح ، زنان حقّ مالکیت خود نسبت به فرزند را نیز رسما از دست میدهند ، زیرا مرد زن را مانند یک کالای جنسی‌ و به قصد و هدف معینی که همان استفادهٔ جنسی‌ است خریداری کرده است ، برای همین زنان هرگز صاحب فرزندان خود نیستند  اینجاست که دریافت وجه به عنوانه حقّ شیر نیز قابل درک تر خواهد بود زیرا هیچ موجود و جانداری در جهان در مقابل نگهداری از فرزندنش چیزی مطالبه نمیکند ولی‌ چون زنان مسلمان(مقوله‌ زنان کنیز و زنان کافر جدای از این بحث است که‌ میتوان در مبحثی دیگر به‌ آن پرداخت) تنها بردهٔ جنسی مردان مسلمان هستند پس اگر فرزندی از این رابطه حاصل گردد ربطی به آن بردهٔ جنسی خریداری شده ندارد، پس مرد مسلمان بر اساس دستورات دینی بعضآ  مکلف خواهد شد تا وجهی بابت حقّ شیر به زن بپردازد(البته‌ تعاریف اهل سنت و اهل تشیع متفاوت است) و زن نیز بیخبر از همه جا این مورد را جزو حقوق اسلامی و ارزشی که اسلام به کار زن مینهد می‌پندارد!  نتیجتاً بعد از پدر حقّ مالکیت فرزندان به پدر بزرگ, عمو و دیگر مردان خانودهٔ شوهر واگذار میگردد و زنان مسلمان کاملا از صحنه‌ حضانت فرزندان
حذف گردیده‌اند،یعنی سلسله‌ زنجیری از بی حقوقی که‌ سر اغاز آن به‌ صورت رسمی از مهریه‌ شروع میگردد،اسلام به ترفندهای ضدّ و نقیضی برای پایمال کردن حقوق زنان مجهز است که تنها خبرگان مسائل اسلامی یا روشنگران دینی میتوانند آنها را کارشناساسی کنند
متاسفانه شاهدیم که‌ حقوق حقهٔ زنان با بحثهای مادی بی‌ ارزشی چون مهریه ، نفقه ، حق شیر ... شدیدا 
 زیر سوال رفته‌ که‌ متصدیان امور اسلامی با شراکت مردان از این مسائل بهره زیادی میبرند منباب مثال، اولا در اسلام توصیه به مهر متعارف شده است یا مهرو‌ سنه‌ای که‌ با وضعیت مرد همخوانی داشته‌ باشد یعنی ملاحضه‌ کاری اقتصادی صرف برای مردان، در حالی که‌ در آیات متعدد از زنان درخواست بخشیدن مهریه‌ مطرح کرده است و ان را عملی نیکو و خوشایند الله‌ عنوان نموده! نکته‌  اینجاست که برخی،برای تاکید بر این اجر عظیم زنان محمد را به‌ عنوان الگوی  داشتن مهریه‌ کم بها و بعضا بی مهریه‌(هبه‌:زنانی که خود را بی قید و شرط به‌ محمد عرضه‌ میکردند) مطرح میکنند  اما جالب است که‌ بدانیم بر اساس آیاتی که در قرآن موجود است زنان محمد به بسیاری از مسائل معترض بوده اند ( تحریم ،احزاب ..)اگر زنان محمد جرأت اعتراض به‌ خود میدادند  با شدید الحن ترین ایات تهدید میشدند ودر عین حال نه‌ حق جدایی داشتند و نه حقّ ایجاد یک زندگی‌ جدید یا همسر گیری مجدد ! تمام زنان محمد حتا اگر یکبار با او همخوابه شده بودند به مقام امّ المومنین (مادر مسلمانان) می‌رسیدند و دیگر چه در زمان حیات یا فوت محمد حقّ ازدواج مجدد را نداشتند ، پس میبنیم مثل قرار دادن زنان محمد به عنوان الگو یی مثبت بر گذشت از مهریه‌ نه تنها هیچ ارزشی ندارد که خود مایهٔ شکی مضاعف است  یعنی ما شاهد برخوردی شدیدا دو گانه‌ از نظر جایگاه‌ اقتصادی زنان و مردان هستیم که‌ تمام تلاشش بر ضعیف نگه‌ داشتن زنان از نظر مالی است که‌ طبعا ضعف در این زمینه‌ دیگر ضعفها را به‌ دنبال خواهد اورد،در سوره‌های متعددی منجمله نسا ، بقره ... به کرات از زنان خواسته شده که مهریهٔ خود را به مرد ببخشند اما در یک جای این کتاب به مرد توصیه نشده که میتوانند یا نکوست اگر حقّ قیمومیت فرزندانشان را به زنان مومنه‌ یا آگاه واگذارند ! 
اگر به مقولهٔ ارث ، مهریه ، نفقه ... دقت کنیم میبینیم که ثروت به انحأ مختلف از دست زنان خارج میگردد مخصوصا با دقت نظری  ساده نسبت به قوانین ارث اسلامی در مورد زنان،حقّ کار زنان، که‌ تنها در صورتی‌ مجاز است که مرد این اجازه را داده باشد و اگر روزی نسبت به کار زن ناراضی باشد میتواند این حقٔ ر اززن سلب کند و تاکید بر صواب بخشش مهریه‌ و مواردی از این دست به وضوح این مساله قابل مشاهده است

به نظر من از هر زاویه‌ای که به مسئله‌ مهریه نظر کنیم جز تخریب برای زنان و مردان و کانون خانواده چیزی به دنبال نخواهد داشت،برای زنان از دست رفتن هویت انسانی‌ و تمام مزایای انسان بودن(برابری ، عدالت ،جایگاه ویژه در خانوده ، حقّ مادر بودن ،حق رای یا حق تصمیم گیری فردی، توان و بنیه‌ مالی...) و برای مردان، تصور و دید صرف جنسی‌ نسبت به زنان ، تبدیل فضای خانواده به فضای حاکم و محکوم و تبدیل شدن مردان به دیکتاتورهایی کوچک در فضای خانواده، و برای مجموعهٔ خانواده تضیعف رابطهٔ عاشقانه ،تخریب بنیانهای تربیت سالم و انسان محور،... حداقل خسارتی است که میتوان بر این مسئله‌ متصور شد.
(مهریه)
تعریف مهریه: مهریه به جا مانده از دوران برده داری و مالکیت بر زن است که به شکل پول و یا سکه و یا چیزهای دیگر به زن پرداخت می شده است و بدین ترتیب، زن در مالکیت و بردگی مرد قرار می گرفته، و فرمانروایی مطلق مرد بر تمامی زندگی زن شروع می شده است.
مهریه در دنیای امروز و عصر مدرنیته هیچ جایگاهی ندارد و منسوخ شده اعلام می شود. مهریه هم توهین و بردگی را برای زنان به ارمغان می آورد و هم برای مردان مشکل ساز است. زن و مرد برابر هستند و هر دو انسان، زن و مرد باید در کنار یکدیگر کار کنند و زندگی را بگردانند.

(باکرگی ممنوع)

۱۳۹۰ آذر ۲۱, دوشنبه

دو اصل طلایی (قوی باش و مستقل)


دو اصل طلایی (قوی باش و مستقل)

بریم سر اصل مطلب
حالا که داریم به سمت آزادی و برابری می رویم، چند پیش نیاز برای زنان لازم است گرچه مردان هم می توانند از این دستور العمل پیروی کنند.

اصل نخست قدرت : اینکه باید از نظر جسمانی و روانی سالم و قدرتمند باشیم، اما چگونه؟
پاسخ : مغزمان را با اندیشه درست و منطقی و جسممان را با ورزش و تحرک قدرتمند کنیم. راستش را بخواهید هیچکس از آدم ضعیف و تنبل خوشش نمیاد، به آدم ضعیف همیشه ترحم می کنند و زیاد جدی گرفته نمی شود. یک جامعه با افرادی بیمار و ضعیف و مغزهایی بی تفکر، هرگز پیشرفت نخواهد کرد و روی آزادی را نخواهد دید.
ما باید مبانی منطق و درست اندیشیدن را یاد بگیریم،
روزانه فرصتی را برای خلوت و تمرکز داشته باشیم،
مطالعه کنیم و بیندیشیم، اجازه ندهیم دیگران ما را احمق بدانند
از نظر جسمانی باید قوی شویم با هر وسیله،
برای کارهایتان برنامه ریزی کنید و روزی دست کم نیم ساعت را به ورزش کردن و به خصوص فنون دفاعی اختصاص دهید، یک کیسه بوکس یا آدمک آماده از بازار بخرید و در زیر زمین، حیاط و یا حتی در اتاق نصب کنید تا براحتی بتوانید در چند ماه قدرتمند شوید.
یک انسان ضعیف همیشه مظلوم، کتک خور و رنج آور است. تمامی تاریخ را ببینید، همیشه مظلوم پایمال شده است.

دومین اصل استقلال است:
باید در زندگی استقلال داشته باشیم، هنگامی که مستقل باشیم دیگر هیچ کس نمی تواند به ما زور بگوید و یا منتی بر ما داشته باشد، استقلال = آزادی ، کسی که مستقل نباشد نمی تواند به آنچه که می خواهد برسد، اما برای رسیدن به استقلال به چه چیزهایی نیاز داریم ؟
پاسخ: دست کم به موارد زیر نیاز داریم:
1- اختیار خود را دست کسی ندهیم که اگر اینکار را انجام دادیم، مرتکب اشتباه بزرگی شده ایم.
2- تسلط متوسط بر انگلیسی و کامپیوتر داشته باشیم و دست کم به یک نرم افزار مسلط باشیم.
3- یک هنر را باید یاد بگیریم، هر چه باشد مهم نیست، فقط باید هنر باشد مانند : نقاشی، گرافیک، موسیقی ....
4- باید به کاری که علاقه داریم بپردازیم و پیش برویم، ممکن است بپرسید چطور بفهمیم که به چه کاری علاقه داریم؟
پاسخ: اگر به شما بگویند که تنها یک شغل در تمام جهان می توانید انتخاب کنید، آیا شما چه شغل یا کاری را انتخاب می کنید؟ شغل شما باید چیزی باشد که با تمام وجود، تمام وجود، به آن عشق می ورزید و هرگز از انجام آن خسته نمی شوید. اینست آن انتخاب طلایی، اینچنین چیزی همیشه برای شما همراه با خلاقیت و سرزندگی خواهد بود. این راه را انتخاب کنید و ادامه دهید، مطمین باشید که پیروز می شوید.
5- مورد بعدی بحث مهریه است که طبق پست های قبلی، مهریه یکی از مشگلات برای زنان در راه برابری هست و باید مهریه را کنار بگذاریم تا از بردگی نجات پیدا کنیم.
6- با واقعیات روبرو شویم و باکرگی را هم پشت سر بگذاریم، شجاع باشیم و عمر خود را در ترس از مرگ هدر ندهیم. حق خود را تا جایی که می توانیم بگیریم، شروع کنیم، شروع، سخت ترین قسمت کار شروع کردن است و بعد از آن همه چیز آسانتر می شود.
7- تا زمانی که مستقل نشده ایم ازدواج نکنیم و بدانیم که ازدواج در زمانه اکنون و این موقعیت نامناسبی که وجود دارد، هیچ مشگلی را حل نمی کند و بلکه خود مشکل است. در هنگام ازدواج، شرط طلاق اختیاری را در عقد نامه حتما بنویسید و قبل از ازدواج خوب طرف مقابل خود را بشناسید و اتمام حجت کنید.

(باکرگی ممنوع)

۱۳۹۰ آذر ۱۸, جمعه

آیا در جستجوی قهرمان هستید؟


آیا در جستجوی قهرمان هستید؟
آیا نیاز به یک الگو دارید؟
امیر ارشد تاجمیر
جوانی که در عاشورای 88 برای کمک به رهایی دو دختر از دست نیروی انتظامی رفت و جان خود را برای آزادی از دست داد.
مادر او (شهین مهین فر) مجری معروف صدا و سیما در مصاحبه با روزآنلاین می گوید:
 "امیرارشد همان جوانی است که برای نجات دو هموطنش رفت اما جانش را گرفتند. دو دختر را گرفته بودند و به شدت می زدند؛ بعدها یکی از دختران آمد سرخاک امیرارشد و همه را برای من تعریف کرد... آنها را می زدند و مردم هو میکردند، امیرارشد فریاد زده که هو کردن شما دردی دوا نمی کند نجاتشان بدهید و خود جلو میرود و یکی از ماموران را هل میدهد مردم هم می آیند که کمک کنند و نجات دهند اما ماموران می ریزند؛نمیدانم بچه من چقدر باتوم خورد، نمیدانم چقدر کتک خورد اما از پشت، ماشین نیروی انتظامی با سرعت به او می زند و او را می اندازد و همان موقع یک ماشین دیگر که آن هم مال نیروی انتظامی بود و همان جا پارک کرده بود می آید و از روی امیرارشد من سه بار رد می شود. خواهش میکنم بنویسید تا تصحیح شود همان طور که روز اول پخش کرده و اعلام کردند این امیرارشد تاجمیر فرزند شهین مهین فر است."
(باکرگی ممنوع)

زنانگی را جشن بگیریم


زنانگی را جشن بگیریم
هنگامی که بکارت را کنار گذاشتیم، زنانگی را باید جشن بگیریم و به زن بودن خود افتخار کنیم، همچنان که مردان، ختنه سوران خود را جشن می گیرند.
شروع زنانگی را به خواهرمان، دوستمان، فرزندمان، خویشاوندمان، هموطنمان شاد باد بگوییم و زندگی همراه با آزادی و لذت را برایش آرزو کنیم.

عبور از باکرگی، آغاز یک زندگی طبیعی و پاسخی برای نیازهای جسمانی و جنسی است. آغاز یک همسویی با زندگی اجتماعی و اعلان بودن، اعلان یک شکوفایی. آغاز مالکیت بر تن و جسم خود
و در کنار آن تلاش در رسیدن به استقلال شخصی و اینکه جنس دوم و وابسته نباشیم.
همچون پروانه ای که می خواهد از در درون یک پیله بیرون بیاید و اکنون نوبت پرواز است، دیگر نمی تواند یک کرم باشد و بلوغ خود را باید با پرواز و تغییر شکل نشان دهد.
آری، باکرگی را به تاریخ و داستان ها بسپاریم و بلوغ را به جشن و شادمانی بپردازیم.
هموطنم زنانگیت فرخنده باد
(باکرگی ممنوع)

۱۳۹۰ آذر ۵, شنبه

انقلاب برهنه - برهنگی دماسنج دمکراسی است


برهنگی دماسنج دمکراسی است! اکبر کرمی

منبع : news.gooya.com

aliaa.jpg
برهنگی دماسنج دمکراسی است. برهنگی "پیش از دمکراسی"، پیش نیازها و پتانسیل های دمکراسی خواهی را به چالش می کشد و "پس از دمکراسی" بنیادهای و استانداردهای آن را! به باور من، هیچ سازمایه فرهنگی/ تاریخی دیگری – دست کم در جهان اسلام - چنین توان و تحملی را ندارد؛ چه، تنها تحمل برهنگی، پذیرش و به رسمیت شناختن آن است که می تواند نشان دهد یک جامعه به چه میزان به "دیگری" که چیزی نیست جز باورها و داوری هایش حرمت می گذارد. ویژه خبرنامه گویا
علیا ماجده المهدی، دختر بیست ساله ای است که مصر، جهان عرب و حتا جهان اسلام را به آتش کشیده است. علیا در مصر با گذاشتن تصویر عریان خود و دوست پسرش بر روی فیس بوک، توییتر و وبلاگ شخصی اش اضطراب های جنسی جامعه ی خود را عریان ساخته است و گام در راهی گذاشته است که پیشتر محمد البوعزیزی در تونس گذاشت. اگر "محمد" با قربانی کردن خود بهار عربی را کلید زد و خبرساز شد، علیا اما با به آتش کشیدن جهان عرب و سنت های باستانی آن واقعیت کابوسی را که در جهان عرب به بهار عربی تعبیر شده است به چالش کشیده است. او با عریان کردن تن خود تن بیمار این جهان پر از ویرانی را به نمایش گذاشته است.
علیا اقدام خود را آزادی خواهانه می داند و در وبلاگ شخصی خود با عنوان "يادداشت‌های يک زن انقلابی" در مواجهه با منتقدان و مخالفان رفتارش می نویسد «نخست درباره زنانی که در آغاز دهه ۷۰ ميلادی در دانشکده هنرهای زيبا به عنوان مدل در برابر نقاشان مرد لخت می‌شدند، قضاوت کنيد و کتاب‌های هنری را پنهان کرده، مجسمه‌های برهنه را بشکنيد، سپس در برابر آينه لخت شويد و بدن‌های خود را که با ديد تحقيرآميز به آن‌ها نگاه می‌کنيد به آتش بکشيد تا پيش از فرستادن اهانت‌هايی با مضمون تبعيض جنسی به من و نفی حق آزادی بيان من، برای هميشه از عقده‌های جنسی خود رها شويد.»
به باور من این داوری ستایش انگیز با وجود عجیب بودنش - برای ما که هزاره ها با "مرده های ورم کرده" همسفره و هم سفر بوده ایم - سخت محتاج تامل و بازاندیشی است و برای جامعه ی محافظه کار ما نیز می تواند الهام آفرین و عبرت انگیز باشد.
برهنگی فارغ از داوری های ما در مورد آن، در مقام "یک حق" کلیدی ترین حقی است که همواره در نظام های دانایی ماقبل مدرن به چالش گرفته می شود و مورد نفی و نهی قرار می گیرد(1). تفکیک حق در معنای "درست بودن" از حق به معنای "حق داشتن" راه ما را برای داوری منصفانه تر در برابر اعتراض علیا و ادعایش باز می گذارد. به عبارت دیگر، اگر متناسب با الزامات یک جامعه ی مدرن و ارج شناسی جدید "حق داشتن" را مقدم بر "حق بودن" بدانیم، آن گاه می توانیم از خود بپرسیم: آیا علیا حق دارد تصویر برهنه ی خود را در اعتراض به آن چه در مصر و جهان عرب می گذرد در وبلاگ ها و صفحه های شخصی خود به نمایش بگذارد؟
ممکن است در نادرست بودن چنین اقدامی بتوانیم ساعت ها فلسفه، اخلاق، دین و حتا "تاریخ تمدن" ببافیم، اما این همان موضوعی است که علیا به چالش کشیده است و روشن است که با تفکیک بالا، لاجرم باید از داوری پیشینی پرهیخت. به عبارت دیگر، داوری در این امور، پسینی می باشد و تنها پس از حل و فصل "حق" در معنای "حق داشتن" است که می توانیم به آن ها مراجعه کنیم(2). یعنی "است ها"ی ما باید همیشه مبتنی بر "بایدها"یمان باشد؛ بنابر این، حتا نقد رفتار علیا هم چون یک کنش سیاسی و پیش بینی نتایج احتمالی آن (هر چند می تواند بسیار مهم باشد) نمی تواند پیش از حل و فصل حقوق علیا به عنوان یک انسان در تسلط بر "بدن" و "سرنوشت" خود به کارمان بیاید(3).
به نظر می رسد ما برای داوری در مورد رفتار علیا پیش از هر چیزی نیازمند داوری در مورد داوری های خودمان هستیم.
شاخص های ما در داوری بر داوری های علیا چیست و از کجا آمده است؟
ممکن است ما اخلاق، دین، سنت یا هر چیز دیگری را مبنای داوری خود قرار دهیم، اما این درست همان جایی است که علیا بر آن شوریده است و ناگزیر نمی تواند مبنای داوری ما باشد. به عبارت دیگر، پیش از آن که ما به خودمان آمده باشیم با تلنگر علیا به جهان پیش از سازش و قانون پرتاپ شده ایم. جهانی با گفت و گوهای بی پایان و گویندگان متکثر! در چنین جهانی، ختم هر گفت و گویی تنها به مدد دمکراسی ممکن است؛ تازه آن هم به شرطی که اطراف یک گفت و گو بخواهند و برگزینند که به توافق برسند. به عبارت دیگر، آزادی در مقام خواهش بی قید و شرط است و تنها ما می توانیم بر آزادی های خود قید بزنیم(4). یعنی در جهان جدید، بیرون بودن از هر توافقی یک حق است و نمی توان کسی را به واسطه ی بیرون بودن از یک توافق مورد نکوهش قرار داد. در چنین شرایطی این حجم خشونت و انبوه نفرتی که در لایه هایی از اجتماعات اسلامی نثار علیا شده است به چه معنایی است؟
نباید فراموش کرد که حتا توافق های دمکراتیک همیشه موقتی، انعطاف پذیر و قابل نقد است. هیچ قیدی پیش از توافق و سازش به رسمیت شناخته نمی شود. به باور من، مخالفت با برهنگی حتا در چهارچوب نظام های دمکراتیک غیرممکن به نظر می رسد؛ چه، تضمین حقوق اقلیت ها (از جمله کسانی که بیرون از توافق ها قرار می گیرند) و حق خطا کردن (از جمله کسانی که با برخی از داوری ها و باورهای ما توافق ندارند) از امهات دمکراسی است.
در چنین شرایطی است که از خود گذشتی علیا در به تصویر کشیدن عریان فرهنگ سترون اسلام گرایی در مصر و خطر آن در تحدید حقوق بشر (از جمله حقوق زنان) و تهدید دگرباشان اهمیت پیدا می کند. برهنگی به خودی خود مساله ی مهمی نباید باشد؛ چه در مصر امروز لابد همه می دانند که زنان و مردان بسیاری (حتا در اوان کودکی خود) هر روز و هر شب باید در بسترهای جنون جنایت، عریان شوند تا شهوت سیری ناپذیر این دایناسورهای جنسی ارضا شود! آن چه به این برهنگی اهمیت می دهد و آن را به صدر بسیاری از گزارش ها و نوشته می کشاند، اهمیت نمادین آن در به تصویر کشیدن برهنگی و سترونی اسلام گرایی در جهان جدید است. اسلام گرایی در برهنگی علیا برهنگی خود را به تماشا نشسته است و از داغ سنگین چنین تجربه ی ننگینی است که کمر به حذف علیا و خاموش کردن صدایش بسته است.
برهنگی دماسنج دمکراسی است. برهنگی "پیش از دمکراسی"، پیش نیازها و پتانسیل های دمکراسی خواهی را به چالش می کشد و "پس از دمکراسی" بنیادهای و استانداردهای آن را! به باور من، هیچ سازمایه فرهنگی/ تاریخی دیگری – دست کم در جهان اسلام - چنین توان و تحملی را ندارد؛ چه، تنها تحمل برهنگی، پذیرش و به رسمیت شناختن آن است که می تواند نشان دهد یک جامعه به چه میزان به "دیگری" که چیزی نیست جز باورها و داوری هایش حرمت می گذارد. داوری ای که "دیگری" در آن حضور ندارد، فرسنگ ها از انصاف بیگانه است و نظام دانایی ای که در غیبت دیگری بر پا می شود، چیزی نیست مگر یک نادانی تلنبار شده.
برهنگی هم در جایگاه خود، به عنوان نمادی از حاکمیت انسان بر شخصی ترین قلمرو خود (تن) و هم در جایگاه سمبلکیش، به عنوان نمادی از شفافیت و نبود سانسور، پتانسیل آن را دارد که کم و کیف باورها و رویاهای هر جامعه ای را به چالش بکشد و آن ها را در برابر آفتاب و هوای تازه قرار دهد.
اضطراب های جنسی یک جامعه بیمار و ردگیری ردپای آن ها در اعتراض های خشمگنانه به اقدام شجاعانه ی علیا، آشکارا حقانیت علیا را در نگرانی هایش به نمایش می گذارد. مقایسه کنید این اقدام شجاعانه و زندگی ستایانه را با خود سوزی محمد البوعزیزی که به انقلاب های بهار عربی انجامید و از خود بپرسید: چرا غریزه ی مرگ، مرگ ستایی و خودآزاری تا این اندازه در میان ما عادی می نماید؟ و چرا ستایش از زندگی و رویاهای فردی این همه پر هزینه و عجیب است؟
آشکار است که برهنگی در قاموس دایناسورهای عصر باستان که از خوابی هزاران هزار ساله برخاسته اند، گناهی نابخشودنی است؛ چه، آن چنان که علیا به درستی نوشته است، اینان از تصویر عریان خود و جامعه ای که در آن می زیند در برابر آیینه وحشت دارند؛ و شکستن آیینه، رفتار غریزی بدوی آنان در پایش از جهان لرزان باستانی شان است. خشمی که این دایناسورهای جنسی به علیا حواله می دهند، هیجان های انسان مچاله شده ای است که حتا جرات ایستاندن در برابر آیینه را از کف داده است و ترجیح می دهد از دالان های تاریخ با چشم بسته عبور کند! عجیب نیست اگر این سنگواره هایِ همیشه، همیشه اندیشه های بیمار و باورهای سخیف موروثی خود را پشت اخلاق، دین و تمدن پنهان می کنند و خشمی را که از حقارت خود اندوخته اند نثار دیگری می کنند. دیگری ای که هیچ گناهی ندارد، مگر پشت کردن به این میراث فلاکت بار و تلاش برای تنفس در هوایی تازه تر. نفرتی که نثار علیا می شود، به واقع خشمی است که از هزاره ها تحقیر و تحدید در ما انباشته شده است و ما در فرافکنی آن به کسانی هم چون علیا یکبار دیگر بر احساس حقارت ریشه دار خود سرپوش می گذاریم.

۱۳۹۰ آذر ۴, جمعه

رضا شادپی، برای حمایت از علیا ، زیبا ناوک، آرش دکلان و فیروزه بذرافکن، عریان شد


رضا شادپی Reza shadpay
عکاس، شاعرومسئول سایت
my365news.com برای حمایت از علیا ماجده المهدی، زیبا ناوک، آرش دکلان و فیروزه بذرافکن، عریان شد.
ما همه علیا ماجده هستیم با سپاس ویژه، این حرکت شجاعانه و تابو شکن را سپاس می داریم.
قسمت هایی از تصویر در اینجا پوشانده شده است.
تصویر کامل و توضیحات را می توانید در وب سایت ایشان ببینید:
سایت رضا شادپی

رضا شادپی می گوید:  ترجیح دادم به جای فقط لایک زدن، من هم از آنها حمایت کنم

۱۳۹۰ آذر ۳, پنجشنبه

25 نوامبر = 4 آذر 1390 روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان گرامی باد

25 نوامبر = 4 آذر 1390
روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان
گرامی باد
در این روز به خود، خانواده ، دوستان و دیگران یادآور شویم که خشونت علیه زنان، بجا مانده از دوران بربریت و وحشیگری است. خشونت علیه زنان از طرف هر فردی و با هر عنوان و سطح سوادی که باشد، نشان از ضعف درونی و نبود اخلاق و منطق است.
زنان به دلیل احساس و مهربانی ذاتی که دارند همیشه در روابط اجتماعی گذشت می کنند و کسانی هستند که این گذشت را با خشونت پاسخ می دهند.
یک انسان متمدن، هیچگاه با زنان خشونت نمی ورزد و زنان هم وظیفه دارند که در برابر خشونت کوتاه نیایند.
(باکرگی ممنوع)

روز ۲۵ نوامبر به این دلیل به عنوان روز جهانی محو خشونت علیه زنان انتخاب شد که یادآور ترور خواهران میرابال بود که در روز ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ به دلیل مبارزه علیه دیکتاتوری ژنرال رافائل تروخیلو در جمهوری دومینیکن به دست ماموران دولتی ترور شدند.
ترور این سه خواهر واکنش گسترده ای را در داخل این کشور و سطح جهانی به دنبال آورد و به تشدید مخالفت علیه حکومت رافائل تروخیلو و سرانجام، ترور و سرنگونی این رژیم منجر شد.
با تلاش گروه های مدافع حقوق زنان، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه دسامبر سال ۱۹۹۹ با صدور قطعنامه ای ۲۵ نوامبر را روز جهانی محو خشونت علیه زنان اعلام داشت و برگزاری مراسمی به این مناسبت را به کشورهای عضو توصیه کرد.
هدف اصلی از برگزاری این مراسم آگاه سازی جوامع نسبت به وضعیت زنان و تاکید بر غیرقابل قبول بودن خشونت از جمله خشونت خانگی علیه زنان عنوان شده است.
به گفته گروه های مدافع حقوق زنان، در حالیکه زنان در نقاط مختلف جهان به طور مرتب در معرض خشونت قرار می گیرند، دامنه و ماهیت این موضوع به طور کامل مشخص نیست زیرا در بسیاری موارد، دیدگاه رایج جامعه چنین رفتاری را نابهنجار نمی پذیرد و آن را تحمل و گاه حتی تشویق می کند.

۱۳۹۰ آذر ۲, چهارشنبه

فیروزه بذرافکن - در پی حمایت از علیا ماجده المهدی، تصویر عریان خود را منتشر کرد


فیروزه بذرافکن Firoozeh Bazrafkan
این خبر از فیسبوک شخصی (علیا ماجده المهدی) منتشر می شود.
فیروزه بذرافکن در پی حمایت از علیا ماجده المهدی و جنبش آن لاین آزادی خواهی، تصویر عریان خود را در آلبوم وبلاگ شخصی اش منتشر کرد. یکبار دیگر زنان ایرانی همگام با زنان دیگر کشورها ثابت کردند که آزاده هستند و آزادی را ارج می نهند.
قسمت هایی از تصویر در اینجا پوشانده شده است.
تصویر کامل را در آلبوم وبلاگ ایشان ببینید.

آدرس آلبوم عکس وبلاگ ایشان:

http://www.firoozeh.dk/portfolio/aliaa-magda-elmahdy

شجاعت و آزادی خواهی فیروزه را سپاس می گوییم

۱۳۹۰ آذر ۱, سه‌شنبه

زیبا ناوک - زن ایرانی در حمایت از علیا ماجده و جنبش آزادی خواهی، تصاویر برهنه خود را منتشر کرد

زیبا ناوک - زن ایرانی در پی حمایت از علیا ماجده المهدی و جنبش آن لاین آزادی خواهی، تصاویر عریان خود را در وبلاگش منتشر کرد.
یکبار دیگر زنان ایرانی همگام با زنان دیگر کشورها ثابت کردند که آزاده هستند و آزادی را ارج می نهند.
تصاویر کامل را می توانید در وبلاگ زیبا ناوک ببینید.
آدرس وبلاگ زیبا ناوک:

http://zibanawak.wordpress.com
  آرزوی موفقیت برایشان داریم.
آدرس لینک اصلی تصاویر:

http://zibanawak.wordpress.com/2011/11/21/%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%88%D8%A8%D9%84%D8%A7%DA%AF-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D8%A8%D8%B1%D9%87%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%B1%DB%8C/
لینک این مطلب در سایت اشتراک لینک (آزادگی)
http://www.azadegi.com/link/2011/11/23/130975

۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه

آرش دکلان- در حمایت از علیا ماجده و جنبش آن لاین، تصویر عریان خود را منتشر کرد


همه ما انسانیم، مهم نیست زن باشی یا مرد، مهم این است که انسان باشی و از آزادی خواهی، حمایت کنی.
آقای آرش دکلان کارشناس ارشد فیزیک برای حمایت از (علیا ماجده) و تمام آزادی خواهان جهان ، تصویر تمام برهنه خود را با فیگوری مانند علیا ماجده، در سایت خود منتشر کردند. سایت شخصی آرش دکلان
از طرف تمام انسان های آزاده، این حرکت شجاعانه را سپاس می گوییم.
جناب آرش دکلان عنوان پست خود را ( علیای مصری نیازی به دفاع ندارد!) نوشته اند و با یک علامت تعجب، به ما فهمانده اند که در حقیقت (علیا نیاز به حمایت دارد)، ایشان در همین پست نوشته اند که:
در این میان، روشنفکری که با این عمل علیا موافق است یا حداقل با آن مخالفتی نداشته و دست به تحلیل رفتار او هم می­زند، بیش از کسانی که عمل او را نادرست میدانند مسئول است.
آنهایی که عمل او را رد می­کنند آنقدر بر خطا هستند که سخت است بتوان آنها را اصولاً روشنفکر محسوب کرد. آنهایی که به او حمله می­کنند نه تنها روشنفکر نیستند، بلکه به لحاظ اخلاقی نیز مرتکب خطای فاحشی می­شوند. بالاخره، تمام آنهایی که عمل علیا را کلاً زیر پرسش می­کشند اشتباه می­کنند، اما آنهایی که با علیا مخالفتی ندارند، اما جرأت تکرار عمل او را هم ندارند از نظر اخلاقی فاسد هستند.
آدرس سایت ایشان :

http://www.daklan.com
و آدرس پیج فیسبوک ایشان:
http://www.facebook.com/pages/Arash-Daklan/244640802242055?sk=wall

گفت‌و‌گو با علیا ماجده المهدی:برهنه می‌شوم تا باشم

منبع CNN به نقل از رادیو زمانه
برگردان: 
برگردان: نون- الف
وبلاگ‌نویس مصری، علیا ماجده المهدی، این روز‌ها بدل به فردی شده که در خاورمیانه و در هر خانه‌ای نامش به گوش می‌خورد و جنجالی جهانی را برانگیخته است. دلیل این کار اما عکس‌های برهنه‌ای است که او از خود در فضای مجازی منتشر کرده است. کار او مورد پوشش رسانه‌ای گسترده قرار گرفت و خشم بسیاری را در مصر برانگیخت.


این کار او همچنین لیبرال‌ها را نگران کرده تا مبادا پس از انتخاب احتمالی آن‌ها در انتخابات هفته آینده، بر چشم‌انداز سیاسی آن‌ها تاثیر بگذارد. علیا ماجده المهدی خودش را آتئیست می‌خواند. او پنج‌ماه گذشته را با دوست پسرش زندگی کرده که یک وبلاگ‌نویس به نام کریم عامر است. کریم سال ۲۰۰۶ به دلیل انتقاد از اسلام و توهین به رئیس‌جمهور سابق، حسنی مبارک، به چهارسال زندان محکوم شد. گفت‌وگویی که می‌خوانید، گفت‌و‌گوی اختصاصی علیا ماجده المهدی با سی‌ان‌ان است.


به چه دلیل عکسی برهنه از خودت روی توییتر منتشر کردی و چرا در آن عکس جوراب ساق بلند زنانه مشکی و کفش‌های پاشنه بلند قرمز به پا داشتی؟
علیا ماجده المهدی:
پس از اینکه عکسم از روی فیس‌بوک حذف شد، یکی از دوستان مذکرم از من پرسید: آیا می‌توانم عکست را روی توییتر منتشر کنم یا نه؟ من پذیرفتم چرا که از زن بودن خود شرمنده نیستم، آن هم در جامعه‌ای که زنان در آن چیزی نیستند جز ابژه‌های جنسی که هر روز مورد آزار و اذیت مردانی قرار می‌گیرند که هیچ چیز راجع به سکس و اهمیت زن نمی‌دانند. این عکس برای من نوعی "بیان بودن" است. من بدن انسان را بهترین فضای بازنمایی هنری این موضوع می‌بینم. من عکس را شخصاً با استفاده از تایمر دوربینم گرفتم. رنگ‌های قوی قرمز و مشکی روی من تاثیرگذار بودند.


درون بدنی که در آن‌‌ عکس برهنه می‌بینیم واقعاً چه کسی هست؟
من می‌خواهم متفاوت باشم. عاشق زندگی‌ام و بیش از هر چیزی عاشق هنر، عکاسی و بیان اندیشه‌های خود از طریق نوشتن هستم. به همین خاطر بود که در رشته مطالعات رسانه‌ها درس خواندم و امیدوارم بتوانم به جهان تلویزیون راه پیدا کنم تا از آن طریق بتوانم حقیقت را به نمایش بگذارم در برابر دروغ‌های بی‌شماری که هر روز در این جهان بار آن را بر دوش می‌کشیم. من تصور نمی‌کنم که تنها راه بچه‌دار شدن ازدواج است، از نگاه من فقط عشق مطرح است.


واکنش والدین مسلمان شما چه بود؟ احساس آن‌ها نسبت به زندگی با دوست پسرت بدون آیین ازدواج چیست؟
آخرین بار ۲۴ ساعت پیش با آن‌ها حرف زدم. مایلند که از من حمایت کنند و به من نزدیک‌تر شوند؛ خصوصا پس از انتشار عکس‌ها، اما هنوز هم کریم را متهم می‌دانند که من را شست‌وشوی مغزی داده است. اما او تمام مدت از من حمایت کرده است. من چندماه پیش به خاطر این‌که والدینم سعی کردند زندگی‌ام را از طریق عدم پرداخت شهریه دانشگاهم کنترل کنند، از ای‌یوسی (دانشگاه آمریکایی قاهره) اخراج شدم.


رسانه‌ها به تو می‌گویند انقلابی اما تو در ماه فوریه در طول مدت ۱۸ روزِ انقلاب در میدان تحریر نبودی. آیا جدا از عکس برهنه‌ای که در فضای مجازی گذاشتی، روحیه سیاسی در تو وجود دارد؟
من هرگز سیاسی نبودم. بار اول در روز ۲۷ ماه مه ‌به تظاهرات پیوستم چرا که احساس می‌کردم به حضور و تصمیم‌گیری من نیاز هست. باید آینده مصر را عوض می‌کردم و از این رو دیگر ساکت نماندم. اینجا لازم است که روشن کنم من جزئی از جنبش ششم آوریل (گروهی سیاسی در مصر که از پیشروان انقلاب در مصر بودند) نیستم چرا که اخیراً شایعاتی در این زمینه توسط حزب دموکراتیک ملی مبارک شنیده می‌شود. آنها می‌خواهند روی بازخوردهای عکس سرمایه‌گذاری کنند.

من از زن بودن خود شرمنده نیستم، آن هم در جامعه‌ای که زنان در آن چیزی نیستند جز ابژه‌های جنسی که هر روز مورد آزار و اذیت مردانی قرار می‌گیرند که هیچ چیز راجع به سکس و اهمیت زن نمی‌دانند. این عکس برای من نوعی "بیان بودن" است 

چیزی که مرا شگفت‌زده کرد بیانیه جنبش ششم آوریل بود که در آن مشخص کرده بودند که علیا ماجده المهدی جزئی از سازمان ما نیست و اینکه آن‌ها آتئیسم را اصلاً قبول ندارند. کجاست آن لیبرالیسم و دموکراسی‌ای که مدعی‌اش بودند؟ آن‌ها برای جاه‌طلبی‌های سیاسی خود تنها آنچه را می‌گویند که جامعه می‌خواهد.

نظرت راجع به آزمایش اجباری باکرگی چیست که ارتش مصر از ده‌ها دختری می‌گیرد که در میدان تحریر بازداشت شده‌اند؟
به اعتقاد من این موضوع دقیقاً نوعی تجاوز است. در درجه اول آن ارتشی‌هایی که این تست را انجام می‌دهند باید مجازات شوند چرا که بدون رضایت دختر‌ها چنین کاری را انجام داده‌اند، اما به جای آن دختر‌ها باید شرمنده باشند و بسیاری از آن‌ها به اجبار سکوت کنند.



آیا در این انقلاب جنسی، تو سکس ایمن را هم تجربه کردی؟
اغلب مصری‌ها درباره سکس پرده‌پوشی می‌کنند، چرا که با این تفکر بزرگ می‌شوند که سکس چیز بدی است و کثیف است و در مدارس هیچ حرفی از سکس زده نمی‌شود. سکس برای اکثریت فقط مردی است که از زنی استفاده می‌کند و هیچ ارتباطی بین آن‌ها نیست و بچه‌ها تنها بخشی از این معادله‌اند.


برای من اما سکس بیان احترام است؛ دغدغه‌ای برای بیان عشق که در سکس جمع می‌شود تا هر دو طرف را راضی کند. من سکس ایمن را تجربه کرده‌ام، اما قرص نمی‌خورم چرا که مخالف سقط جنین هستم. از دست دادن بکارتم در سن ۱۸ سالگی برای من همراه با لذت بود، چرا که با مردی بودم که عاشقش بودم و ۴۰ سال از من بزرگ‌تر بود. کریم عامر مرد دوم زندگی من است و دومین عشقم.



وضعیت زنان را در "مصر جدید" چطور می‌بینی و آیا اگر انقلاب به موفقیت نرسد کشورت را ترک می‌کنی؟

من ابداً نسبت به انقلاب مثبت فکر نمی‌کنم تا زمانی که شاهد فوران یک انقلاب اجتماعی نباشیم. زنان زیر سایه اسلام تنها ابژه‌هایی برای استفاده خانگی‌اند، اما من جایی نمی‌روم و تا آخر علیه تبعیض‌ها خواهم جنگید. زنان بسیاری حجاب به سر می‌کنند تنها به خاطر فرار از آزار و اذیت هنگام راه رفتن در خیابان‌ها. من از این متنفرم که جامعه به روی همجنس‌گرایان برچسب غیرعادی می‌گذارد. تفاوت که غیر عادی نیست!


برنامه آینده‌ات با کریم چیست و فکر می‌کنی ادامه کلنجار رفتن با این گرفتاری جدید بدنامی برایت سخت باشد؟
در این ماجرا پی بردم که دوستانم واقعاً چه کسانی هستند و کریم را دارم که مرا عاشقانه دوست دارد. او به عنوان ناظر رسانه‌ای مشغول به کار است و من نیز به دنبال کار می‌گردم. از چیزهای ساده در زندگی استقبال کرده‌ام و به هر کلمه‌ای که می‌گویم اعتقاد دارم. دوست دارم در خطر زندگی کنم و تحت فشار همه تهدید‌هایی باشم که به گوشم می‌رسند تا آنجا که آزادی واقعی‌ای را به دست بیاورم که همه مصری‌ها برای آن می‌جنگند و روزانه برای آن می‌میرند.

۱۳۹۰ آبان ۲۸, شنبه

بررسی و تحلیل (انقلاب آن لاین) و الگو گیری از علیا ماجده المهدی فمینیست مصری


بررسی و تحلیل (نقلاب آن لاین) و الگو گیری از علیا ماجده المهدی  فمینیست مصری

علیاء ماجدة المهدی  Aliaa Magda Elmahdy که دانشجوی رشته ارتباطات و هنرهای رسانه ای دانشگاه آمریکایی قاهره است، در وبلاگ خود (یادداشت های یک زن انقلابی) علاوه بر انتشار چند نمونه از (هنر عریان) تصاویری عریان از خود را نیز منتشر کرده و دراین باره نوشته است که این اعتراضی ست برای فقدان آزادی بیان در مصر زیرا برهنگی می تواند (واقعیت عریان) را به نمایش بگذارد.
آدرس وبلاگ علیا که در این هفته از سه میلیون بازدید فراتر رفت :
http://arebelsdiary.blogspot.com/2011/10/nude-art.html?zx=36c8f90bc3308376
علیا می گوید: وی که به همراه دوست پسرش کریم عامر در جریان انقلاب مصر علیه حسنی مبارک نقش فعالی داشت، در فیس بوک خود به ذکر مواردی از فشار اسلام گرایان علیه سکولارها پرداخته است از جمله وقتی در میدان تحریر دست در گردن دوست پسرش جلوی چادرشان نشسته بودند گروهی از اسلام گرایان بعد از تهدید آنها، چادرشان را خراب کردند. یک بار دیگر هم اسلام گرایان به وی که دامن پوشیده بود و مشغول گوش دادن به سرودی انقلابی در میدان تحریر بود تذکر دادند که پاهایش را بپوشاند و وقتی با بی اعتنایی وی روبرو شدند گروهی از اسلام گرایان از جمله یک زن به سوی وی حمله ور شدند
.
علیاء می گوید: زنانی که با حجاب در خیابان ظاهر می شوند تحت فشار خانواده مجبور به این کار می شوند زیرا نمی خواهند در خیابان مورد ضرب و شتم قرار بگیرند. همیشه زنان هستند که باید فرمانبردار باشند و هر لباسی که مردان حکم کردند بپوشند. به عنوان یک اعتراض سمبلیک علیاء از مردان نیز خواست که با حجاب ظاهر شوند
. (برگرفته از سایت آزادی بیان)
واژه جنبش از (جنبیدن) یا حرکت های سریع نشات می گیرد، که معادل آن همان (نهضت) است به معنای یک حرکت سریع و جدی است، انقلاب های امروزه بیشتر جنبش هستند. انقلاب به معنای دگرگونی عمقی و پایه ای است. انقلاب یعنی آنچیزی شود که اکنون نیست. انقلاب یعنی تحول، دگرگونی، اگر سالها بنشینیم و بی تفاوت باشیم، هیچگاه به ازادی نخواهیم رسید.
می خواهیم ببینیم که آیا این حرکت او آیا درست است و یا نادرست؟
انسان موجودی است که عمده ترین و پایه ای ترین نیازها از جسم وتن او آغاز می شود. مغزی که ما با آن می اندیشیم هم جزیی از تن ماست، قلب ما هم جزیی از تن ماست. حافظه ما هم در مغز و تن ماست.  همه چیز ما در تن ماست.
 این تن حقوق و نیازهایی دارد که باید برآورده شوند.
 این تن انسان نیاز به غذا دارد.
 این تن انسان نیاز به نظافت دارد.
این تن انسان نیاز به هواخوری دارد.
 این تن انسان نیاز به شنا دارد.
 این تن انسان نیاز به سکس دارد.
این تن انسان نیاز به درمان دارد.
این تن انسان نیاز به عریانی دارد.
این تن انسان نیاز به خودنمایی دارد ، نیاز به ورزش دارد و ..........................
در یونان قدیم، پیروان (اومانیسم) همیشه انسان را در برابر خدایان خیالی قرار می دادند و توجه ویژه به انسان و تن انسان داشتند. همواره در آثار مجسمه سازی و نقاشی و هنر ها، این تن انسان بود که خودنمایی می کرد، با هارمونی و فیگوری که توجه همگان را به خود جلب میکند.
 آیا یک انسان بدون تن را می توانید تصور کنید؟ پاسخ : خیر است.
 در اولین برخود با هر انسان، نخستین چیزی که به آن توجه می کنید، چیست؟ پاسخ: تن است.
 اینکه در ادیان و کشورهای محدود، برای زنان و حتی مردان، حجاب و محدویت هایی برای نمایاندن تن آنها، وجود دارد، دقیقا یک بیماری ذهنی و دشمنی آشکار با انسان است.
چگونه می توان تصور کرد که یک انسان، این دانا، این برتر..... این حق را نداشته باشد که تن و اعضا خود را عریان کند؟
چگونه می توان انسانی را آزاد دانست بدون اینکه حقوق تن او نادیده گرفته شود؟
این اجبار پوشیدگی که ادیان و اسلام گرایان، ایجاد کرده اند هدفش چیزی جز دیکتاتوری دینی و بردگی نیست. در ایران خودمان ببینید که چه مقدار سرکوب های جنسی بالاست و افراد مجبور می شوند که بصورت پنهانی نیازهای جسمی خود را به بدترین شکل، برآورده کنند.
در بیشتر کشورها، اعتراض با برهنگی رواج دارد.
انسان یک موجود بسته بندی شده نیست، انسان انسان است و آزاد، انسان از لحظه تولد عریان زاده می شود و هنگام مرگ هم عریان می میرد. عریانی نمادی از راستی است، نمادی از صاف بودن، نمادی از بی شیله پیله بودن. می گویند حقیقت هم عریان و برهنه است و ما هنگامی که می خواهیم چیزی را واشکافی کنیم، آن چیز را برهنه می کنیم. هنگامی که کف دست خود را به نشانه راستی و صداقت به کسی نشان می دهیم، بازهم برهنگی خود را نمایان می کنیم. برهنگی فلسفه بزرگیست که نشان از سادگی و راستی است.
بزرگترین ترس و وحشت ادیان و مذاهب از زن است . زیرا زن قدرت و نفوذ انها را از بین می برد و با جذابیت ذاتی که دارد همه جا را می تواند فتح کند و قدرت را در دست بگیرد .
زنان بزرگترین رقیب برای انواع مبلغان مذهبی (کشیش ، آخوند ، خاخام و ....) بر سر قدرت هستند
زنان بزرگترین رقیب ( ادیان و خدا ) هستند .
بین آزادی و دین ، این آزادی است که برنده می شود .
در اینترنت پر است از سایت های (پ و ر ن) و عکس ها و ویدیو ها، فقط کافیست در گوگل یک سرچ ساده انجام دهید تا هزاران سایت ببینید، در این سایت ها زنان و مردان تصاویر و ویدیو های س ک س ی خود را آپلود می کنند تا همه مردم جهان ببینند، اما چرا این حرکت علیا، جهانی شد و در تمامی رسانه ها گسترش یافت؟ پاسخ: چون علیا در کشوری اسلامی زندگی میکند و یک مبارز آزادی خواه است نه یک ستاره س ک س ی، او با یک تصویر تابو شکنی کرد و به کشورش هشدار داد که مراقب به قدرت رسیدن اسلام گرایان باشید که روزکارتان را سیاه نکنند.


علیا ماجده المهدی، امروز الگو و پرچمدار ما است. این دختر مبارز با تمام سادگی هایش، در برابر محدودیت ها ایستاد و همانطور که  خود گفت با (هنر برهنه ) (تن عاری <نام عنوان پستی که در وبلاگش نوشته >) به حق خواهی از طرف تمام انسان ها رفت.
ما زنان و مردان آزادی خواه از امروز پشتیبان (علیا ماجده) هستیم . ما زنان می توانیم با دوری از حجاب اجباری و قرار دادن عکس علیا درپروفایل های خود از او حمایت کنیم. برای ادامه راه علیا می توانیم از امروز در هر کجا که امکان دارد، با شجاعت حجاب خود را برداریم و گام های عملی را طی کنیم. می توانیم عکس های خود را با مینی ژوپ در فیسبوک قرار دهیم. می توانیم بدن های عریان خود را منتشر کنیم ( کسانی که در داخل ایران هستند، بدون چهره و نام واقعی، اینکار را انجام دهند و کسانی که در خارج از کشور هستند می توانند با چهره و نام واقعی در <وبلاگ بلاگر
blogger.com
> قرار دهند). باید آغاز کنیم تا دنیا بداند که علیا تنها نیست. هر کس که اینکار را انجام داد، و یا خواست اطلاع رسانی کند، لینک آنرا در سایت ها و شبکه ها اشتراک کند.

۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه

حمایت از علیا ماجده المهدی - Aliaa Magda Elmahdy

از (علیا ماجده المهدی) حمایت کنیم
علیا ماجده دختر مبارز مصری در اعتراض به اسلام گرایان و هرگونه
بنیادگرایی مذهبی، تصاویر برهنه و تمام عریان خود را در وبلاگ شخصی اش منتسر کرد.
وبلاگ او در یک هفته بیش از 4 میلیون بازدیدکننده داشته است، او با دوست پسرش آغازگر یک انقلاب بزرگ در کشورهای اسلامی هستند.
علیا می گوید: من این کار را کردم تا بگویم آزادم.
علیا به جای تمامی زنان در بند، خود را عریان کرد تا آغاز گر یک حرکت جهانی باشد و اکنون وظیفه ماست تا از او حمایت کنیم. در وبلاگش عکس های تمام عریان خود و دوست پسرش را با سادگی بی نظیری قرار داده است.

آدرس های وبلاگ، توییتر، فیسبوک، گوگل پلاس، یوتوب او در زیر آورده شده است:
http://arebelsdiary.blogspot.com/
http://twitter.com/aliaaelmahdy
http://youtube.com/user/aliaaelmahdy
http://www.facebook.com/aliaaelmahdy
https://plus.google.com/113960139441774667322/photos

علیاء ماجده المهدی دختر 20 ساله ی مصری پس از انقلاب مصر و سرنگونی دیکتاتور این کشور برای اعتراض به هرگونه بنیادگرایی مذهبی عکسهای برهنه خود را در وبلاگش قرار داد تا جامعه ی جهانی به خصوص جهان عرب را متوجه ی خطرات به روی کار آمدن یک حکومتی مذهبی کند.
او در وبلاگش چنین نوشت: «نخست درباره زنانی که در آغاز دهه ۷۰ ميلادی در دانشکده هنرهای زيبا به عنوان مدل در برابر نقاشان مرد لخت می شدند قضاوت کنيد و کتاب های هنری را پنهان کرده، مجسمه های برهنه را بشکنيد، سپس در برابر آينه لخت شويد و بدن های خود را که باديد تحقير آميز به آنها نگاه می کنيد به آتش بکشيد تا پيش از فرستادن اهانت هايی با مضمون تبعيض جنسی به من و نفی حق آزادی بيان من، برای هميشه از عقده های جنسی خود رها شويد»

علیا ماجده المهدی دختر 20 ساله مصری، پایه های اسلام و زن ستیزان را به لرزه درآورد. دختری 20 ساله که با یک حرکت انقلابی، به تحجر و دیکتاتوری اعتراض کرد.

نام وبلاگ او (مذکرات ثائرة) به معنای (دست نوشته های یک زن انقلابی) است.
علیا می گوید: من این کار را کردم تا بگویم آزادم. هم اکنون بازدید از وبلاگ او به بیش از یک میلیون و پانصد هزار رسیده است.

علیا ماجده المهدی که امروز چهارشنبه بیست ساله شد اقدام خود را "جنبش آزادیخواهی آن لاین" نامیده است و دختران عرب دیگری نیز اعلام داشتند برای همبستگی با علیا عکس های برهنه خود را رسانه ای خواهند کرد .

همه ما علیا ماجده هستیم، همه ما می خواهیم از حقوق انسانی خود برخوردار باشیم. همه ما می خواهیم مالک بدن خود باشیم، اما در کشورهای اسلامی آیا کسی چنین جراتی داشته است؟؟ اکنون او به همراه دوست پسر خود (کريم عامر) در حال نابودی تابو های جنسی هستند. شهامت و آغازگری این کار بزرگ، کار هر کسی نیست و بی شک او دارای شجاعت است و از مرگ هم هراسی ندارد، چرا که مخالفان زیادی هم در مصر هستند.

علیا ماجد المهدی، به همه ما آموخت که مبارزه باید جدی باشد و یک راست به اصل موضوع پرداخت. نشان داد که یک زن می تواند بسادگی، همه برآوردها را به هم بزند و یک تنه در برابر سخت ترین ها بایستد. کاری که او کرد موثرتر از هزاران مقاله و حرف بی عمل ما بود.

عليا در ميان عکس ها تلاش کرده از هرگونه انتقادی پيشی بگيرد و نوشته است: «نخست درباره زنانی که در آغاز دهه ۷۰ ميلادی در دانشکده هنرهای زيبا به عنوان مدل در برابر نقاشان مرد لخت می شدند قضاوت کنيد و کتاب های هنری را پنهان کرده، مجسمه های برهنه را بشکنيد، سپس در برابر آينه لخت شويد و بدن های خود را که باديد تحقير آميز به آنها نگاه می کنيد به آتش بکشيد تا پيش از فرستادن اهانت هايی با مضمون تبعيض جنسی به من و نفی حق آزادی بيان من، برای هميشه از عقده های جنسی خود رها شويد.»

«آزادی دادنی نیست بلکه گرفتنی است» و «مصر نه عربی است نه اسلامی، فقط مصری است.»

یک دختر سوری در کامنت خود با تاييد حرکت علياء نوشته است او و بسياری از دختران منتظر فرصت هستند تا اقدامی همچون او انجام دهند.

شماری از رسانه های بين المللی از جمله روزنامه واشينگتن پست اقدام به انتشار مطالبی در باره علياء و اقدام او کردند و اين اقدام را «انقلاب» در جهان عرب توصيف کردند.
(باکرگی ممنوع)

۱۳۹۰ آبان ۱۰, سه‌شنبه

گروه فمینیستی اکراینی (فیمن)

اعتراص زنان اوکرايينی به زن کشی و سنگسار توسط جمهوري اسلامی با برهنه شدن جلو سفارت ایران در اکراین.
گروه فمینیست های مشهور (اکراینی) را که می شناسید؟ نام این گروه جنجالی (فیمن) است. این گروه بی پروا متشکل از زنانی است که توجه جهان را به خود جلب کرده اند. مبارزاتی که گروه (فیمن) انجام میدهد به این شکل است که به کشورهای گوناگون سفر می کنند و نسبت به ظلمی که به زنان در آن منطقه یا محل انجام گرفته، حرکات نمادین مرتبط با موضوع را انجام می دهند و سپس عریان شده و با شعار های محکم و پلاکارد های نوشته شده، به قویترین شکل ممکن اعتراض می کنند. هر کجا که این گروه پا می گذارد، هجوم خبرنگاران و گزارشگران است تا اخبار این گروه بی نظیر را پوشش دهند.
از فعالیت های این گروه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

اعتراص زنان اوکرايينی به زن کشی و سنگسار توسط جمهوري اسلامی با برهنه شدن جلو سفارت ایران در اکراین.

اعتراض گروه اوکرائینی «فيمن»به نابرابری جنسی در عربستان با برهنه شدن در مقابل سفارت عربستان در اکراین.
برهنه شدن و اعتراض در پاریس، در برابر خانه دومینیک استراوس کان، رئیس سابق صندوق بین المللی پول. http://persian.euronews.net/nocomment/2011/11/01/france

مقصد بعدی این گروه ایتالیا است.
برهنه شدن در برابر ورود رییس جمهور های گوناگون از دیگر کشورها.....
« آنا گوستول » مغز متفکر اين گروه در مصاحبه با راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی می گويد:« در مقابل فشارهای موجود روشهای عادی اعتراض و تظاهرات کارگر نيست و بايد از اقداماتی استفاده کرد که حداکثر توجه را به خود جلب می کند.»
منابع مالی گروه «فيمن » از طريق کمک های نهادهای خيريه خصوصی و فروش تی شرت های تبليغاتی تامين می شود.

۱۳۹۰ آبان ۹, دوشنبه

زن زیبایی زندگی

همه انسان ها در جستجوی زیبایی هستند. همه می خواهند لحظات خود را در به زیباترین شکل ممکن بگذرانند و از آن لذت ببرند. یک جامعه آزاد را ببینید که زنان و مردان با چهره ها و لباس های زیبا، شهر را آراسته کرده اند و از بودن با یکدیگر لذت می برند و شادمانی خود را هم به دیگران منتقل می کنند. اگر کسی غیر از این را مد نظر داشته باشد، می توان گفت که این فرد یا بیمار است و یا پیرو خرد نیست.

زن، زیبایی، زندگی، این سه عنصر همیشه با هم هستند و تقریبا هیچ زنی را نمی توان یافت مگر اینکه زیبایی های خاص خود را نداشته باشد.
به زبان ساده، زیبایی میل به آشکار شدن و خودنمایی دارد، چون ذات زیبایی اینگونه است و هیچ زیبایی و لطافتی را نمی توانید تصور کنید که میل به پنهان شدن داشته باشد. مانند این است که زیباترین تابلوی نقاشی را کسی در جایی بی نام و نشان پنهان کرده باشد تا دیگران نتوانند آنرا ببینند!!؟
دشمنان زیبایی کسانی هستند که دارای مغز ها و اذهان بیمار و محدود هستند، و همیشه به بیچارگی و محدودیت فکر می کنند و خود نیز قربانی حکومت های زن ستیز و مذهبی هستند.

و شاید این چیزیست که مردان درباره زنان نمی دانند!!! اینکه زنان بصورت کلی زیبا و لطیف هستند و دوست دارند این زیبایی خود را به هر طریق به دیگران نشان دهند و توجه دیگران را به خود جلب کنند. این موضوع به هیچ شکل بد نیست و بسیار هم مفید و جذاب است. اگر در یک جامعه زنان دلربایی نکنند، آن جامعه به یک جامعه افسرده و کسالت آور تبدیل می شود، همین چیزی که در کشورهای زن ستیز در حال مشاهده است.

زنان عاملان شادی و نشاط، سرزندگی و امید در جوامع هستند، به همین دلیل در کشورهای زن ستیز و مذهبی تا آنجا که می توانند، کوشش می کنند که زنان را از مردان دور کنند و تفکیک جنسیتی بوجود آورند( آپارتاید جنسی) و باز تا آنجا که می توانند، قدرت را به مردان بدهند تا هر مرد در حقیقت مالک یک زن شود و سرمست و خوشحال از این موضوع، خوش خدمتی به ادیان و زن ستیزان کرده باشد. در حالی که نتایج این کار بروشنی مشخص است و بارها آشفتگی جامعه در چنین مواردی دیده شده است.

زن زیباترین، در میان تمامی موجودات است. از نظر زیبایی چهره، بدن، هارمونی و لطافت و نگاه، و به همین دلیل است که در تبلیغات تلویزیونی و یا شهری بیشتر از زنان استفاده می کنند. یک زن خندان و زیبا تاثیر بسیار زیادی در روحیه شما دارد و شما را ترغیب می کند تا بیشتر امیدوار باشید و یا فلان کالا را بخرید.
جشن ها ، تعطیلات تابستانی، مراسم ملی را در نظر بگیرید که در آن باید شور و نشاط و یکدلی باشد و با حضور زنان زیبا اینکار شدنی است و در غیر اینصورت چیز قابل توجهی نخواهد بود.

در اشعار شعرا، هنرمندان، سینما، تاتر، موسیقی و همه جا نگاه کنید! چه می بینید؟ بله چیزی نیست جز زیبایی زنان که بی وقفه در حال ستایش و تب و تاب های تمام ناشدنی است.

چه اشکالی دارد که زیبایی ها آشکار شود؟
چه اشکالی دارد اگر مردی با دیدن اندام های آتشین یک زن و یا زنی با دیدن اندام یک مرد تحریک شوند؟ آیا اینهمه تبلیغات که برای تحریک جنسی مردم در ماهواره ها می شود، درستی این پرسش را تایید نمی کند؟
مگر نه اینست که زندگی همان تحریک شدن های پی در پی است؟
مگر اینطور نیست که برای هر کاری دیگران را باید تحریک کرد؟ برای یک غذا خوردن ساده از بوی غذا تحریک می شویم، با شنیدن نام ترشیجات آب در دهانمان جمع می شود؟ برای خرید لباس به فشن ها و عکس هایشان مراجعه می کنیم، برای تیم های محبوب ورزشی جنجال و هیاهو بپا می کنیم تا تحریک شوند و ... بسیاری دیگر
چه اشکالی دارد که مردم برای رسیدن به زیبایی، مجبور شوند تا ورزش کنند تا همیشه اندامی متناسب داشته باشند و دیگران به آنها توجه کنند؟
فقط کافیست یک روز جهان را بدون زنان تصور کنید؟
(باکرگی ممنوع)

۱۳۹۰ مهر ۳۰, شنبه

دانلود کتاب باکرگی ممنوع

کتاب باکرگی ممنوع


آیا سکس فقط باید در چارچوب ازدواج باشد؟


آیا سکس فقط باید در چارچوب ازدواج باشد؟
پاسخ به این پرسش از دیدگاه هر خردمندی، بسیار شفاف و آسان است. مانند این است که بگوییم:
آیا برای تنفس باید ازدواج کرد؟!!!
آیا برای رفع تشنگی و گرسنگی حتما باید ازدواج کرد؟!!!
هر جا که نیاز هست، انسان ها به دنبال رفع نیاز خود هستند تا به تعادل برسند و بتوانند به زندگی ادامه بدهند. هنگامی که ما گرسنه و یا تشنه ایم، به هر طریق کوشش می کنیم تا خود را سیر و سیراب کنیم، سکس نیز یک نیاز شدید و بسیار مهم در انسان هاست، و نباید که حتما در چارچوب ازدواج باشد، به ویژه که در این روزگار سن ازدواج به دلایل و مشکلات گوناگون بالا رفته و سازگاری ها هم کمتر شده است.
اگر ما نیازهای طبیعی خود را سرکوب کنیم به فردی خودآزار (ماژوخیست) تبدیل می شویم و در نهایت به سادیسم (دیگرآزاری) خواهیم رسید، همانطور که دست کم در ایران خودمان می بینیم و می شنویم.
انسان ها مالک تن خود هستند و هر گاه کمبودی از نظر جسمی و عاطفی پیدا کردند، این حق را دارند که نیازهای خود را برطرف کنند. هرگاه پس از بلوغ حس کردیم که داریم از کمبود سکس رنج می کشیم و به نوعی شکنجه می شویم، باید نیازهای جنسی خود را برآورده کنیم و در اینکار هیچگونه شرمی نیست، همچنانکه در نوشیدن و خوردن شرمی نیست. نیاز، نیاز است و باید برطرف شود.
هزاران سال از تمدن بشری گذشته است اما هنوز هیچ راه حلی جز سکس برای این نیاز های جنسی شناخته نشده است، حتی انسان های بدوی هم اینرا می دانستند ، چه برسد به انسان امروزی! اگر در جامعه آزادی حاکم باشد و روابط آزاد و سالم جنسی و حقوق برابر زن و مرد در بین افراد وجود داشته باشد ، خود ارضایی و روان پریشی و تجاوز معنای خود را از دست می دهد و بسیار کاهش می یابد ، زنان و مردان برده جنسی یکدیگر نمی شوند ، شادی و امنیت ( ذهنی و جسمی) گسترش می یابد.
(باکرگی ممنوع)

فمینیست یعنی چه؟ فمینیست کیست؟


 فمینیست کیست : هر فردی، چه زن باشد و یا مرد، اگر به قوانین زن ستیز و مردسالاری اعتراض داشته باشد و با آن مبارزه کند به او فمینیست گفته می شود . فمینیسم در پی زن سالاری نیست بلکه خواهان (انسان سالاری) است . (باکرگی ممنوع)
...............................................
فمنيست بودن به معنای ضد مرد بودن نيست. فمنيست بودن یعنی اعتراض به قوانين مردسالارانه و نگاه های اشتباه مردان !!! (پیج من یک فمینیست هستم)
................................................
فمینیسم جنبشی است برای پایان بخشیدن به زن‌ستیزی، استثمار و ستم جنسی." یعنی در پایان قرار نیست مثل مردان شویم، بلکه قرار است به ستم بر زنان توسط مردان، توسط ساختارهای سیاسی، و حتا گاهی توسط خود زنان، پایان بخشیم. (بل هوک)
.................................................
فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثه‌ای است که از جنبش‌ها، نظریه‌ها و فلسفه‌های گوناگونی تشکیل شده‌است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسایل زنان مبارزه می‌کند. (ویکی پدیا)

بیاموز که

بیاموز که باکرگی نخست در ذهن توست،
باکرگی زنجیری در ذهن و باور توست،
نخست آنرا در ذهن خود بشکن و سپس در جسمت،
آنگاه جشن بگیر مرگ بردگی را
و آنگاه دست افشان کن،
شکست طلسم بیهودگی را
باکرگی همان باور جنس دوم بودن است
همان مردسالاری و ضعیف بودنت
همان که ترا می ترساند و خود را می بازی
باکرگی ترس توست، نادانی است
باکرگی زنانه نیست بلکه مردانه است
باکرگی مردیست در وجود تو که ترا نهی می کند
باکره مباش، بی کران باش
(باکرگی ممنوع)

در اینجا، زن بودن

 
زن بودن در اینجا ، به خودی خود جرم است ، کفنی سیاه بر سرت پوشاندند و زندگی را در تو کشتند ، تار مویت ، رویت ، لبخندت ، صدایت و همه چیزت ممنوع و جرم است ، حتی عکس تو بر اعلامیه مرگت هم جرم است ! تو باید دربست و باکره به دست مردانی برسی که لحظه ای از سکس غافل نبوده اند ، باکرگی تو ننگ است آن را بشکن و مالک تن خود باش (باکرگی ممنوع)

۱۳۹۰ مهر ۲۷, چهارشنبه

سهراب سپهری و زنان


سهراب و زنان

سهراب سپهری را می توان پدیده ای ناب نامید که در صد سال اخیر تاریخ ایران بی مانند است.
او را فیلسوف قرن، آزادی خواه، روشنفکر، شاعر آب و آیینه نامیده اند.
یک انسان بی نقاب که بی پروا و آزاد، به زیباترین و ژرف ترین شکل ممکن و با سبک شگفت انگیز خود سخن رانده است.
زن در اشعار نو سهراب رنگ و بوی خاصی دارد که در آثار دیگر بزرگان کمتر می توان چنین دیدگاهی را مشاهده کرد.
سهراب براحتی اب خوردن، تابو ها را می شکند و واقعیات را با واژه های سحر انگیز خود بیان می کند.
سهراب از اینکه از نسل یک فاحشه باشد، ننگ و ابایی ندارد و از تفکرات سطحی عبور می کند.
در زیر نمونه هایی از اشعار سهراب که توجه ویژه ای به زنان دارد را می آوریم:

زن زیبایی آمد لب رود.
آب را گل نکنیم!
روی زیبا دو برابر شده است (صدای پای آب)

نسبم شاید
به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد (مسافر)

من به اندازه‌ی یک ابر دلم می‌گیرد
وقتی از پنجره می‌بینم حوری
- دختر بالغ همسایه-
پای کمیاب‌ترین نارون روی زمین
فقه می‌خواند (ندای آغاز)

پرده را برداریم :
بگذاریم که احساس هوایی بخورد.
بگذاریم بلوغ ، زیر هر بوته که می خواهد بیتوته کند.
بگذاریم غریزه پی بازی برود.
کفش ها را بکند، و به دنبال فصول از سر گل ها بپرد.

من به دیدار کسی رفتم در آن سر عشق
رفتم، رفتم تا زن
تا چراغ لذت
تا سکوت خواهش (صدای پای آب)

من از کنار تغزل عبور می‌کردم
و موسم برکت بود
و زیر پای من ارقام شن لگد می‌شد.
زنی شنید
کنار پنجره آمد، نگاه کرد به فصل.
در ابتدای خودش بود
و دست بدوی او شبنم دقایق را
به نرمی از تن احساس مرگ برمی‌چید (مسافر)

بند رختي پيدا بود : سينه بندی بی تاب (صدای پای آب)

مرد آن شهر اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه ی انگور نبود
هیچ آیینه تالاری سر خوشی ها را تکرار نکرد
چاله آبی حتی مشعلی را ننمود
دور باید شد دور (خانه دوست کجاست)

زن دم درگاه بود
با بدنی از همیشه (نزدیک دورها)

من در ایوانم، رعنا سر حوض.
رخت می‌شوید رعنا.
برگ‌ها می‌ریزد.
مادرم صبحی می‌گفت:
موسم دلگیری‌ست.
من به او گفتم:
زندگانی سیبی‌ست.
گاز باید زد با پوست.
زن همسایه در پنجره‌اش
تور می‌بافد، می‌خواند.
من "ودا" می‌خوانم، گاهی نیز
طرح می‌ریزم سنگی، مرغی، ابری

من اناری را می‌کنم دانه، به دل می‌گویم:
خوب بود این مردم
دانه‌های دلشان پیدا بود!
می‌پرد در چشمم آب انار.
اشک می‌ریزم.
مادرم می‌خندد.
رعنا هم.

در باز شد
و او با فانوسش به درون وزید.
زیبایی رها شده‌ای بود
و من دیده به راهش بودم.
عطری در چشمم زمزمه کرد.
رگ‌هایم از تپش افتاد.

صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه‌ی آن گیاه عجیبی ست
که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را
و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو بیدار خواهم شد
و آن‌وقت من مثل ایمانی از تابش استوا گرم
تو را در سراغاز یک باغ خواهم نشانید (به باغ همسفران)

من زنی را دیدم
نور در هاون می‌کوبید.
ظهر در سفره‌ی آنان نان بود
سبزی بود
دوری شبنم بود
کاسه‌ی داغ محبت بود

"شاسوسا"، شبیه تاریک من
به آفتاب آلوده‌ام
تاریکم کن، تاریک تاریک، شب اندامت را در من ریز.
دستم را ببین. راه زندگی‌ام در تو خاموش می‌شود.
راهی در تهی، سفری به تاریکی (شاسوسا)

۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه

چرا بردگان شورش نمی کنند؟

چرا بردگان شورش نمی کنند؟
زیرا مغز آنها در زنجیر بردگی گرفتار است، باور کرده اند که برده اند. اعتماد به نفس و قدرت مالکیت خود را از دست داده و تصمیم گیری خود را به مالکین خود سپرده اند. بردگی مدرن دیگر زنجیر و شلاق و زور نیست، فقط کافیست باور تو را اسیر کنند، کافیست کاری کنند که تو خود را برده بدانی و ملتمسانه در جستجوی مالک و اربابی برای خود باشی، یکی از بردگی های زنان همین باکرگی است، با نام پاکی با نام عفت، ترا به چنان بردگی می کشانند که تمام انسانیت، هویت و زنانگیت را دربند می کند. شکستن بکارت ، مرز ورود تو به دنیای مالکیت تن خود و خروج از بردگی است. (باکرگی ممنوع)