۱۳۹۳ فروردین ۲۷, چهارشنبه

تنهایی و بی آغوشی سم است


از این نترس که دخترت، خواهرت، پسرت یا برادرت با یک شخصی رابطه عشقی و جنسی داردT از این بترس که روزگار را در تنهایی و حسرت بی آغوشی بخوابد.
از این بترس که دارد سنگ می شود و احساس خود را خفه می کند در پشت لبخند هایی که از هزار دروغ بدتر است.

شمایی که نمی توانی یک ماه بدون آغوش بگذرانی، چطور انتظار داری که زن ها و مردهای مجرد چندین سال با محرومیت و عقده زندگی کنند؟

آهای شمایی که در آغوش یارت هستی، شمایی که هر روز و هر شب در کنار همسرت از زندگی و هم آغوشی لذت می بری، حق نداری عشقبازی اختیاری دیگر جوانان را فساد بنامی.

تنهایی و بی آغوشی از روی اجبار یکی از عوامل بزرگ روان پریشی و اعتیاد در ایران است. یکی از عوامل رفتن به سمت دوست های ناباب و گروه های مخرب و ضد اجتماع و پنهان کاری هایی که معلوم نیست از کجا سر در می آورد ...
بی آغوشی سم است،
بی عشقی مهلک است،
منع رابطه ضد اجتماعی است
تنهایی اجباری انسانی نیست

آیا فکر کرده ای دختر ایرانی واقعن اینقدر بی احساس است؟

اگر نمی گوید و نمی خواهد، دلیلی بر بی احساسی اش نیست، دلیل بر تنفر نیست، بلکه در یک سیستم مردسالار بزرگ شده است که زن بودن را جرم می داند و جنس دوم که فقط باید فرمانبردار باشد و باکره، فقط باید بزاید و از چیزی هم شکایت نداشته باشد.

زن عاشق آغوش است، اگر نمی دانی بدان، هم آغوشی هم تنها سکس نیست، آغوش مقدار زیادی از نیازهای عاطفی و جنسی ما انسان ها را در خود دارد و می تواند ما را آرام کند، می تواند اعتماد به نفس ما را افزایش دهد، می تواند حس خواستن و زندگی را در ما برویاند.

یک انسان بدون آغوش ناقص است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر